و در اين (اخبار و سرگذشتها،) براى تو حقّ، و براى مؤ منان موعظه و تذكّر است .
تـذكـر بـه وجـود شـيطان و مكائد او از جمله امورى بوده كه قرآن
مجيد به وسيله آن به مؤ منان هـشـدار داده و خـواسـتـار هـوشـيـارى آنـان
شـده اسـت . در آيـات مـكـررى بـه هـمـراه نـقـل قـَسـَمـهـاى غـليـظ و
شـديـد كه از ناحيه شيطان براى اغواى بنى آدم مى آورد(179) تـذكـر مـى دهـد
كـه مـبـادا فـرزندان آدم دچار فريب شيطان شده و از صراط مستقيم عبوديت
خارج شوند.(180)
بـيـان آثـار خـطـرنـاك گـنـاهـان بـر دل آدمـى كـه از جـمـله آن
آثـار، زنـگـار گـرفـتـن دل و دور مـانـدن از حـقـايـق اسـت و هـمـچـنـيـن
بـيـان آثـار بـرخـى از گـنـاهـان خـاص چون خوردن مال يتيم و نظاير آن همگى
براى همين تنبه و بيدار باش به انسانها است كه از خواب غفلت به درآمده و
روزگار خود را سياه نكنند. وجود گناه در زندگى آدمى آنهم به صورت مستمر
حجابى مـى گردد كه توان تزكيه و خودسازى روحى را از انسان سلب مى كند تا
جايى كه به انكار حـقـايـق عـالم هـسـتـى هـمـچـون تـوحـيـد و مـعـاد
مـنـجـر مـى شـود. قـرآن كـريـم در تعليل پافشارى منكران معاد بر عقيده
نادرستشان مى فرمايد:
((كَلاّ بَلْ رانَ عَلى قُلُوبِهِمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ))(181)
چنين نيست كه آنها مى پندارند، بلكه اعمالشان چون زنگارى بر دلهايشان نشسته است .
خـلاصـه آنكه قرآن مجيد براى دعوت انسانها به راه تزكيه نفس و تجلى
آن به اخلاق كريمه ابـتـدا بـه بـيـان هـشدارها پرداخته تا پس از تنبه ،
انسان ، خود مسير خودسازى خويش را پى بگيرد.
2 ـ بـيـان خـلق هـاى نـيـكـو و زشت و برشمردن اسوه ها و نمونه ها؛
اين كتاب آسمانى تنها به دعوت كلى اكتفا نكرده و براى انجام رسالت خويش به
ذكر جزئيات نيز پرداخته است . از خلق هـاى نـيـكو چون امانت دارى ، وفاى به
عهد، حيا و عفاف ، جوانمردى ، بخشش و سخاوت ، صبر و بردبارى ، ملاطفت به
مؤ منان ، سخت گيرى بر دشمنان دين ، دفاع از حق و حقيقت ، مبارزه مستمر بـا
ظـالمـان و ... نـام بـرده و در هـر مـورد بـه ذكـر اسـوه هـايـى در آن
زمـينه پرداخته است . از رذايـل اخـلاقـى چـون تـكـبـر، حـسـد، غـفـلت از
يـاد خـدا، حـرص در مـال انـدوزى ، بـى عـفـتى در جامعه و... نيز نام برده و
ضمن بيان سرانجام كسانى كه به اين امراض روحى مبتلا بوده اند، آن را
مايه درس آموزى مؤ منان دانسته است .
3 ـ تشريع بسيارى از عبادات ؛ گفتنى است كه هدف از تشريع بسيارى از
عبادات در قرآن مجيد بـه هـمـان بـُعـد تـربـيـتـى ايـن كـتـاب الهـى بـر
مـى گـردد؛ زيـرا خـداونـد مـتـعال براى تربيت روح و روان آدمى وجود عبادت
را براى انسان ، و هر عبادت را براى اصلاح جـنـبه هاى خاصى از اخلاق و
اعمال او ضرورى دانسته است . قرآن مجيد پس از بيان حكم طهارات سه گانه يعنى
وضو، غسل و تيمم ، تشريع آنها را جهت طهارت انسان دانسته و مى فرمايد:
خداوند نمى خواهد مشكلى براى شما ايجاد كند، بلكه مى خواهد شما را
پاك سازد و نعمتش را بر شما تمام نمايد، شايد شكر او را به جا آوريد!
حـكـمـتهايى نيز كه براى عبادات نقل شده ، همگى حاكى از بُعد تربيتى
آنهاست : درمورد نماز، دورى از كـبر و غرور مطرح شده ، زيرا به وسيله نماز
انسان پيشانى به درگاه الهى ساييده و خـود را از مـرض روحـى تـكـبـر و
غـرور دور مـى دارد. بـسـيـارى از عـبـادات روح بـخـل را از انـسان دور
كرده و بسيارى از آنها نيز انسان را به داشتن روحيه همدردى با خلق خدا فرا
مى خواند.