ج . طريق ديگر طريق مورد نظر مرحوم مقدس اردبيلى و صاحب[ (
معالم]) و صاحب[ ( مدارك]) ( رضوان الله عليهم ) است كه در باب
مقدمات مفوته قائلبه وجوب نفسى تهيوئى هستند و مى فرمايدن كه مصلحت در
نفس تهيوء است از براى امتثال واجبات و اتيان احكام .
البته اين بيان , يعنى توجه به ملاك وجوب نفسى تهيوئى , در خصوص
وجوب تعلم احكام است نه در كليه مقدمات مفوته . اما اين فرموده هم
اشكال دارد ,زيرا لازمه اين بيان آن است كه تمام مقدمات وجودية واجب
نفسى تهيوئى باشند . لكن ما در واجب نفسى ضابطه داريم : واجب نفسى آن
است كه در نفس خودشملاك باشد . ملاك در اتيان همان امر است , اعم از
اينكه بخواهد امرى ديگر موجوب شود يا امر ديگر موجود نگردد , حال آنكه در
مقدمات وجوديه اين چنين وضعى نيست , چون اين مقدمات وجوب غيرى دارند .
به بيان ديگر , آنچه مطلوببالذات است و واجب نفسى است ذى المقدمه است
. وجوب اين مقدمات وجوب غيرى است و اراده شان اراده ترشحية است , و
آنچه اراده نفسى و وجوب نفسى دارد ذات ذى المقدمة است . آرى , از باب
اينكه در ذى المقدمة يك رشته مقدمات است كه اگر آنها موجود نشوند ذى
المقدمة موجود نمى شود , مى توان گفت : مقدمات مرادند بالارادة الغيرية
و بالارادة الترشحية , و خلاصة مراد بالعرضند نه مراد بالذات .
د . راه ديگر راهى است كه مرحوم آقاى آخوند ( ره ) و جمعى ديگر از
بزرگان ( ره ) در آن گام زده و فرموده اند عقل است كه بر لزوم اتيان
تمام مقدمات وجودية حكم مى كند , به نحوى كه اگر شخص اين مقدمات را پيش
از زمان واجب يا قبل از حصول شرايط وجوب نياورد . قادر نخواهد بود در
زمان واجب , و يا پس از آنكه شرايط حاصل گرديد , امر واجب را اتيان كند و
به مأموربه عمل كند , واجب فوت مى شود و نياوردن مقدمات به دست او سبب
فوت واجب شده است .
در اينجا بايد يادآور شويم كه در باب تكاليف فرموده اند قدرت از
جملهشرايطى است كه در صحت تكليف معتبر است . يعنى اگر شخص قدرت
نداشته باشد , تكليف غلط است [1] . ضمنا بايد دانست كه قدرت بر دو
قسم است : يك قدرت , قدرت
[1] زيرا حقيقت امر بعث به احد طرفى المقدور است . و چنانچه قدرتى در كار نباشد , يعنى هم در كار نيست .