هو سبيل الى معرفة حجية القرآن و دلائل الاخبار]) [3] : عقل راهى است
براى معرفت يافتن و شناسايى حجيت[ ( قرآن]) و دلايل أخبار . پس , در
اين بيان , عقل عنوان راه و ارائه دهنده طريق وصول به حجيت كتاب و سنت
را دارد .
2 . أولين تصريح به اينكه عقل يكى از أدله است أز مرحوم ابن
ادريس ( قده ) است كه مى فرمايد[ : ( فاذا فقدت الثلاثة فالمعتمد فى
المسألة الشرعية عند المحققين ألتمسك بدليل العقل]) [4] . هنگامى كه
در يافتن حكم شرعى دستماناز كتاب و سنت و اجماع كوتاه شد , نوبت به
دليل عقل مى رسد يعنى : اگر دليل عقلى اقامه شد كه اين شىء مصلحت ملزمة
دارد , حكم به وجوب يا عمل مطابق آن مى كنيم , و اگر دليل عقلى بر اين أمر
اقامة شد كه در متعلق اين شىء مفسدهملزمة هست , حكم به حرام بودن شىء يا
ترك آن مى شود .
3 . مرحوم محقق ( رحمة الله عليه ) أدله أحكام را به دو قسم تقسيم
مى كنند . بعضى از اين أدلة متوقف به خطاب است كه خود منقسم به[ ( لحن
الخطاب]) و[ ( دليل الخطاب]) و[ ( فحوى الخطاب]) مى شود , و در قسم
ديگر مى فرمايد كه[ : ( ما ينفرد العقل بالدلالة عليه]) [5] .
بر پايه اين تقسيم , در بعضى از امور نياز به خطاب نيست و عقل
نسبت به دلالت بر آن متفرد است , مانند[ ( ردالوديعة]) كه عقل در
وجوب[ ( رد وديعة ]) متفرد است , و نيز حسن صدق و انصاف و قبح ظلم و
كذب . اين امورضرورى اند و عقل دال بر آنهاست و نياز به كتاب نيست .
شهيد أول ( رضوان الله تعالى عليه ) نيز مانند محقق به همين مطلب اشارة فرموده است .
بدين ترتيب , ملاحظه مى شود كه شيخ مفيد ( ره ) اصول عقل را جزء
أدله أربعة نشمرده و فرموده است كه[ ( و هو سبيل الى معرفة]) . . . , و
بنابراين ازاحتمالات چهارگانه احتمال چهارم را اختيار كرده است كه عقل
نه عرضا دليل است و نه طولا و نه ناظر به امور عقلايى است ( در مقام
تفصيل ميان تعبديات و امور عقلايى ) . پس , تنها ارائه طريق مى كند و
ارشاد به حكم شرع , يعنى ما با حكم عقل به حجيت[ ( قرآن]) و دلايل
أخبار مى رسيم .