اسم الکتاب : رساله توضيح المسائل - ط امير العلم المؤلف : فاضل لنكرانى، محمد الجزء : 1 صفحة : 542
مستهلك: از ميان رفته؛ نابود شده؛ نيست شده.
مسح: دست كشيدن بر چيزى؛ دست كشيدن به فرق سر و روى پاها با رطوبت
باقيمانده از شستشوى صورت و دستها در وضو.
مسكين: بيچاره؛ مفلوك؛ كسى كه از فقير هم سختتر مىگذراند.
مسكرات: چيزهاى مستكننده.
مشقّت: سختى؛ رنج؛ دشوارى.
مصالحه: سازش؛ آشتى.
مصونيّت: آسيبناپذيرى.
مضطر: ناچار؛ ناگزير.
مضطربه: زنى كه عادت ماهيانهاش بىنظم است.
مضمضه: چرخانيدن آب در دهان.
مضيقه: تنگدستى؛ تنگنايى.
مطهّرات: پاك كنندهها.
مظالم: چيزهايى كه در ذمّه انسان است ولى صاحب آن معلوم نيست و يا دسترسى
به آن ممكن نمىباشد، مانند اينكه شخصى يقين دارد در زمان طفوليّت به صورت غير
مجاز در مال كسى تصرّف نموده و در اثر تصرّف ضررى به صاحب آن رسيده است، اكنون
براى اينكه يقين به برائت ذمّه خود پيدا كند، لازم است مقدارى از مال خود را از
طرف صاحب مال به عنوان مظالم با اجازه مجتهد جامع الشرايط به فقير پرداخت نمايد.
معامله
غررى: معاملهاى است كه اوصاف كالاى مورد معامله (مبيع) به صورت كامل
مشخّص نباشد مثل اينكه شخصى خانهاى را كه اصلًا نديده است و از خصوصيات آن اطلاع
ندارد بخرد يا بفروشد، و اين نوع معامله كلًا باطل است.
معرض: براى عموم نشان دادن؛ در ديدِ همگان قرار دادن.
معهود: شناخته شده؛ معمول و متداول؛ آنچه به طور ضمنى مورد قبول باشد.
مفطِر: چيزى كه روزه را مىشكند.
مفلّس: كسى كه دارائيش كمتر از بدهكاريش مىباشد. و از طرف حاكم شرع از
تصرف
اسم الکتاب : رساله توضيح المسائل - ط امير العلم المؤلف : فاضل لنكرانى، محمد الجزء : 1 صفحة : 542