responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : پاسداران وحى المؤلف : فاضل لنكرانى، محمد    الجزء : 1  صفحة : 58

تو مكَن شاخش چو مرد اندر خرى‌

گاو خيزد با سه شاخ از محشرش‌ [1]

دريغا و دردا! اين مشكل هميشگى بشر بوده است، كه اين جفا را درباره اولياى الهى و بندگانِ پاك خداوند روا داشته است. نور را با ظلمت، عدل را با جور، و خَرمُهْره را با دُرّ برابر كرده است؛

«آه آه از دست صرّافانِ گوهر ناشناس‌

هر زمان خر مهره را با دُرّ برابر مى‌كنند»

بزرگمردى را كه فرمود: ما پرورده خداييم و مردم، پرورده‌هاى مايند؛ «انَّا صنَائِعُ رَبِّنَا وَالنَّاسُ بَعْدُ صَنائِعٌ لَنَا»، [2] با آن شخصِ از فطرت برگشته و مسخ شده و آن جسم كج‌انديش؛ «الشَّخصُ المعكوسُ وَالجِسمُ المَرْكُوسُ» [3] قياس مى‌كنند. البته كمى داناتر و مهذَّب‌ترش مى‌دانند، و يا با ديگرانش مى‌سنجند! و او خود دردمندانه، فرمود:

فَيَا لَلَّهِ وَلِلشَّورَى‌! مَتى‌ اعْتَرَضَ الرَّيبُ فِيَّ مَعَ الأوَّلِ مِنْهُم، حَتّى‌ صِرْتُ اقْرَنُ الَى‌ هذِهِ النَّظَائِرِ. [4]

پناه بر خدا از اين شورا! در كدام زمان بود كه در مقايسه من با نخستين آنان (ابوبكر، و برترىِ من بر او) شكّ و ترديد وجود داشته باشد، تا چه رسد به اين‌كه مرا همسنگ امثال اين‌ها (اعضاى شورا) قرار دهند؟!

چگونه رواست كه آدمى ديده خرد فرو بندد و همه فضايل انسانى را ناديده انگارد و ناسزاوار، دانايانِ راستين قرآن، و وارثانِ حقيقىِ آورنده آن و مشعل‌هاى‌


[1]. كلّيات شمس، غزل 1255.

[2]. نهج البلاغه، نامه 28.

[3]. همان، نامه 45.

[4]. همان، خطبه 3.

اسم الکتاب : پاسداران وحى المؤلف : فاضل لنكرانى، محمد    الجزء : 1  صفحة : 58
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست