اسم الکتاب : تنبيه بدنى كودكان المؤلف : حسينى خواه، سيدجواد الجزء : 1 صفحة : 76
موردى كه به كار رود، معنايى جز تنبيه بدنى نداشته باشد.
علاوه آنكه در انتهاى روايت حمّاد، حضرت به مدارا امر
مىنمايد؛ بنابراين، در صورتى كه تأديب، بدون زدن ممكن باشد، زدن كودك جايزه نبوده
و ولىّ، حقّ زدن وى را ندارد.
از مجموع اين سه دسته روايات، استفاده مىشود كه مفاد و
معناى تأديب در روايات معصومين (ع)، جدا از معناى لغوى آن نيست؛ و اصطلاح خاصّ
شرعى براى آن وجود ندارد.
نكتهى آخر آن كه، معناى تأديب نزد فقها چيزى غير از معناى
لغوى آن نبوده، و آنان، اصطلاح خاصّى در مورد تأديب به عنوان عقوبتى غير از تعزير
ندارند. از اين رو، فقها بحث تأديب را در بيشتر موارد، ضمن مباحث حدود و تعزيرات
ذكر نمودهاند. با مراجعه به كتابهاى فقهى و بررسى موارد كاربرد اين واژه در
آنها، مىتوان گفت: فقها، تأديب را در دو مورد به كار بردهاند:
1. تربيت و تزكيه همراه با زجر و تنبيه، به عنوان وظيفهى
والدين در قبال فرزندان و معلّم در مقابل شاگرد و ... [1] 2.
عقوبت شرعى مترادف با تعزير؛ كه فقها آن را در دو مورد به كار مىبرند: الف) كودك
يا مجنونى كه مرتكب اعمال زشت يا جنايت شود. ب) انسان بالغ عاقل كه جرم و جنايتى
از او سر زند. به عنوان مثال، مرحوم محقّق حلّى و بعضى ديگر از فقها معتقدند اگر
نوجوان غيربالغ و مردى عمل لواط انجام دهند، بر مرد حدّ قتل جارى شده، و نابالغ-
كودك- تأديب مىگردد. [2] و يا علّامه حلّى مىگويد:
[1]. به عنوان
نمونه: سيد محمدكاظم طباطبايى يزدى، عروة الوثقى، بحث نماز قضا، ص 359، م 35؛ سيد
محسن طباطبايى حكيم، مستمسك عروة الوثقى، صص 101- 107؛ محمدحسن نجفى، جواهر
الكلام، ج 21، ص 389.
[2]. جعفر بن حسن
حلّى (محقق حلّى)، شرايع الاسلام، ج 4، ص 941؛ محمدحسن نجفى، جواهرالكلام، ج 41، ص
379؛ ابن ادريس حلّى، السرائر، ج 3، ص 533؛ سيد على طباطبايى، رياض المسائل، ج 10،
ص 90؛ امام خمينى، تحرير الوسيله، ج 2، ص 599.
اسم الکتاب : تنبيه بدنى كودكان المؤلف : حسينى خواه، سيدجواد الجزء : 1 صفحة : 76