اسم الکتاب : تنبيه بدنى كودكان المؤلف : حسينى خواه، سيدجواد الجزء : 1 صفحة : 212
نكتهى ديگرى كه در رابطه با تنبيه بدنى كودك به وسيلهى
معلّم قابل طرح است، اين مطلب است كه آيا حاكم اسلامى مىتواند از تنبيه بدنى كودك
به وسيلهى معلّم نهى كند؟ در پاسخ بايد گفت: همانطور كه پدر و جدّ پدرى بر كودك
ولايت قهرى دارند و به موجب آن حقّ دخالت در كلّيهى امور مربوط به كودك را دارند، [1] حاكم اسلامى نيز دارندهى حقّ ولايت است؛ [2] و
حكم او بر ساير احكام، حاكم است. بنابراين، حتّى اگر پدر نيز به تنبيه فرزندش توسط
معلّم اجازه داده باشد، حاكم اسلامى با توجّه به مصلحت عمومى جامعه، و يا آثار سوء
عدم رعايت ضوابط تنبيه در عمل از سوى آموزگاران و ساير شرايط حاكم بر جامعه،
مىتواند اين عمل را ممنوع سازد و جلوى آن را بگيرد. و در اين صورت، تنبيه بدنى
عملى ممنوع بوده، و معلّم حقّ تنبيه شاگرد را نخواهد داشت.
امروزه نيز در ايران، بر اساس مادّهى 77 آييننامهى
اجرايى مدارس در قسمت مقرّرات انضباطى دانشآموزان، تنبيهبدنى در مدارس ايران به
صورت كامل ممنوع است. در اين مادّه آمده است:
«اعمال هرگونه
تنبيه ديگر از قبيل اهانت، تنبيه بدنى و تعيين تكاليف درسى جهت تنبيه ممنوع است و
در اعمال تنبيهات نبايد بين دانش آموزان تبعيض و استثنايى قائل شد».
بعد از آنكه معلوم شد در فقه اماميّه تنبيه كودكان- البته
كودكان مميز- به عنوان عملى مجاز شمرده شده، بحث بعدى اين است كه مقدار تنبيه بدنى
به چه اندازه است؟ آيا اندازهى خاصّى براى آن مشخّص شده يا آنكه ميزان تنبيه بسته
به نظر شخصى است كه اين وظيفه را بر عهده دارد؟ در ادامه به اين مطلب مىپردازيم.
[1]. حسن بن يوسف
حلّى (علامه حلّى)، تحرير الاحكام، ج 1، ص 219.
[2]. در صورت عدم
وجود ولى قهرى كه اين حقّ براى حاكم به اتّفاق ثابت است- على بن حسين كركى، جامع
المقاصد، ج 11، ص 266؛ و محمّد حسن نجفى، جواهرالكلام، ج 26، ص 103-؛ ليكن بر طبق
پذيرش ولايت فقيه و حكومت اسلامى، در صورت وجود ولى قهرى نيز حاكم داراى ولايت
است.
اسم الکتاب : تنبيه بدنى كودكان المؤلف : حسينى خواه، سيدجواد الجزء : 1 صفحة : 212