توسط
ابزار وارد رحم زن اجنبيّه كردند، در اين صورت بايد بگوييم كه حفظ نكردن فرج بر آن
مرد صدق نكرده، پس مشمول آيه شريفه نخواهد بود و لازم مىآيد كه اين فرض جايز
باشد، در حالى كه هيچ گاه استدلال كننده اين تفصيل را نخواهد پذيرفت.
پس
ذيل آيه شامل جايى كه مرد منى خود را به جهت داخل شدن در رحم زن اجنبيّه خارج
نكرده، بلكه بدون اختيار و اطلاع او، ديگران از نطفهاش چنين استفادهاى كردهاند،
نخواهد شد.
جهت
دوم: به دو دليل و قرينه مىتوانيم بگوييم كه مراد از حفظ فرج در اين
آيه، حفظ آن از زنا مىباشد و عبارت «ما وراء ذلك» نيز به استفاده نامشروع از طريق مقاربت جنسى، با غير همسر و كنيز،
اشاره دارد:
دليل
نخست: قرينه داخليّهاى كه در آيه وجود دارد، يعنى استثناى همسر و كنيز؛ چه ارتباط
مرد با اين افراد از طريق مقاربت و لمس است، نه شكل ديگر. بنا بر اين بايد مراد از «فمن ابتغى وراء ذلك» نيز مقاربت
نامشروع باشد.
دليل
دوّم: با توجّه به رواياتى كه در ذيل آيه اوّل ذكر كرديم، مقصود از حفظ فرج در اين
آيه، حفظ آن از زنا مىباشد، چون آن روايات بيان داشتند كه در همه جاى قرآن مگر در
آيه 31 سوره نور، مراد از حفظ فرج، حفظ آن از زناست.
پاسخ
به مناقشه استدلال به آيه
در
اينجا به جهت تحكيم استدلال به ذيل آيه و پاسخ به دو اشكالى كه بدان اشاره شد، دو
نكته را بيان مىكنيم.