اسم الکتاب : سيره پيشوايان المؤلف : پيشوايى، مهدى الجزء : 1 صفحة : 84
داد. از جمله پرسش هاى او اين بود: وجه (صورت) پروردگار متعال كجا است؟ در اين هنگام على(عليه السلام) هيزمى خواست و آتشى روشن كرد و از جاثليق پرسيد: وجه اين آتش كجا است؟ او پاسخ داد: از هر طرف كه نگاه كنى، وجه آن است! على(عليه السلام)فرمود: با اين كه اين آتش ساخته و محصول دست بشر است، صورت مشخصى ندارد، پس خالق آن، كه شباهتى به آن ندارد، وجه ندارد. آن گاه حضرت اين آيه را خواند: وَللهِ المَشرق والمغرب فأينما تُوَلّوا فثَمّ وَجه الله... .[1]
جاثليق پرسيد: پروردگار كجاست؟ و كجا بود؟ على(عليه السلام) پاسخ داد: پروردگار، مكانى ندارد، او چنان كه بود، هست، و چنان كه هست، بود، هرگز در مكانى نبوده، و از مكانى به مكان ديگر منتقل نشده است، و هرگز مكان، او را دربرنگرفته است، بلكه همواره بدون حدّ و اندازه بوده و هست. جاثليق تصديق كرد و پرسيد: پروردگار در دنيا است يا در آخرت؟ حضرت پاسخ داد: پروردگار ما قبل از دنيا بوده و تا ابد خواهد بود، او مدبر دنيا و آگاه به آخرت است، هرگز دنيا و آخرت، او را احاطه نمى كنند، اما از آن چه در دنيا يا در آخرت هست، خبر دارد. باز جاثليق تصديق كرد.[2]
همچنين روزى يك يهودى به طعنه به او گفت: هنوز پيامبرتان را دفن نكرده درباره او دچار اختلاف شديد. امام فرمود: درباره جانشينى او اختلاف كرديم نه درباره خود او. اما شما هنوز پايتان از آب دريا پس از غرق شدن فرعون در نيل و نجات بنى اسرائيل خشك نشده بود كه به پيامبرتان گفتيد: اين بت پرستان، خدايى دارند، براى ما نيز خدايانى (بت هايى) قرار بده، موسى گفت: شما قوم نابخرد هستيد.[3]
[1] بقره: 115، و مشرق و مغرب از آن خداست، پس به هر سمت روى كنيد آن جا روى خدا ست.
[2] صدوق، محمد بن على بن بابويه، التوحيد، چاپ هشتم، تحقيق سيد هاشم حسينى تهرانى، ص177، 309.
[3]وقال له بعض اليهود: ما دفنتم نبيكم حتّى اختلفتم فيه! فقال(عليه السلام) له: إنّما اختلفنا عنه لا فيه، و لكنّكم ما جَثّث أرجُلكم من البحر حتّى قلتم لنبيكم: «اجعَل لنا إلهاً كما لهم آلهة فقال إنّكم قوم تجهلون. (نهج البلاغه، تحقيق صبحى صالح، حكمت317)
اسم الکتاب : سيره پيشوايان المؤلف : پيشوايى، مهدى الجزء : 1 صفحة : 84