اسم الکتاب : سيره پيشوايان المؤلف : پيشوايى، مهدى الجزء : 1 صفحة : 578
من گفتم: از مچ دست.
گفت: دليل آن چيست؟
گفتـم: چـون منظـور از دست در آيـه تيمـم: «...فَامْسَحُوا بِوُجُـوهِكُمْ وَاَيْدِيْكُمْ...»[1]:«صورت و دست هايتان را مسح كنيد»، تا مچ دست است.
گروهى از فقها در اين مطلب با من موافق بودند و مى گفتند: دست دزد بايد از مچ قطع شود، ولى گروهى ديگر گفتند: لازم است از آرنج قطع شود، و چون معتصم دليل آن را پرسيد، گفتند: منظور از دست درآيه وضو: «...فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَاَيْدِيَكُمْ إلىَ الْمَرافِقِ...» (2): «صورت ها و دست هايتان را تا آرنج بشوييد» تا آرنج است.
آن گاه معتصم رو به محمد بن على (امام جواد) كرد و پرسيد: نظر شما در اين مسئله چيست؟
گفت: اين ها نظر دادند، مرا معاف بدار.
معتصم اصرار كرد و قسم داد كه بايد نظرتان را بگوييد.
محمد بن على گفت: چون قسم دادى نظرم را مى گويم. اين ها در اشتباهند، زيرا فقط انگشتان دزد بايد قطع شود و بقيه دست بايد باقى بماند.
معتصم گفت: به چه دليل؟
گفـت: زيرا رسول خدا(صلى الله عليه وآله) فرمـود: سجده بر هفت عضـو بـدن تحقق مى پذيرد: صورت (پيشانى)، دو كف دست، دو سر زانو، و دو پـا (دو انگشت بزرگ پا). بنابراين اگر دست دزد از مچ يا آرنج قطع شود، دستى براى او نمى ماند تا سجده نماز را به جا آورد، و نيز خداى متعال مى فرمايد:
«وَ اَنَّ الْمَساجِدَ للّهِ فَلا تَدْعُوا مَعَ اللّهِ أحَداً»[2]: «سجده گاه ها (هفت عضوى كه سجده بر آن ها انجام مى گيرد) از آن خداست، پس، هيچ كس را همراه و همسنگ با خدا مخوانيد (و عبادت