responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : سيره پيشوايان المؤلف : پيشوايى، مهدى    الجزء : 1  صفحة : 579

نكنيد)»[1] و آن چه براى خداست، قطع نمى شود.

«ابن أبى دُؤاد» مى گويد: معتصم جواب محمد بن على را پسنديد و دستور داد انگشتان دزد را قطع كردند (وما نزد حضار، بى آبرو شديم!) ومن همان جا (از فرط شرمسارى و اندوه) آرزوى مرگ كردم![2]

2. حديث سازان رسوا مى شوند!

نقل شده است كه پس از آن كه مأمون دخترش را به امام جواد تزويج كرد[3]، در مجلسى كه مأمون و امام و يحيى بن اكثم و گروه بسيارى در آن حضور داشتند، يحيى به امام گفت:

روايت شده است كه جبرئيل به حضور پيامبر رسيد و گفت: يا محمد! خدا


[1] مسجد (بكسر جيم: بر وزن مجلس، يا به فتح جيم: بروزن مشعل، جمع آن مساجد) به معناى محل سجده است و همان طور كه مسجدها و خانه خدا و مكانى كه پيشانى روى آن قرار مى گيرد، محل سجده هستند، خود پيشانى و شش عضو ديگر نيز كه با آن ها سجده مى كنيم، محل سجده محسوب مى شوند و به همين اعتبار در اين روايت «المساجد» به معناى هفت عضوى كه با آن ها سجده مى شـود، تفسير شـده است. نيز در دو روايت ديگر از امام صادق عليه السلام در كتاب كافى و همچنين يك روايت در تفسير على بن ابراهيم قمى «المساجد» به همين هفت عضو تفسير شده است. شيخ صدوق نيز در كتاب «فقيه»، «المساجد» را به هفت عضو سجده تفسير نموده است. همين معنا را از «سعيد بن جُبير» و «زجّاج» و «فرّاء» نيز نقل كرده اند. ضمناً بايد توجه داشت كه اگر تفسير «المساجد» به هفت عضو ياد شده، جاى خدشه داشت، حتماً فقهائى كه در مجلس معتصم حاضر و در صدد خرده گيرى بر كلام امام بودند، اشكال مى كردند. بنابراين چون هيچ گونه اعتراضى از طرف فقهاى حاضر در مجلس ابراز نشد، معلوم مى شود به نظر آنان نيز « المساجد» به معناى هفت عضو سجده بوده و يا لااقل يكى از معانى آن محسوب مى شده است. ( پيشـواى نهم حضرت امام محمد تقى(عليه السلام) مؤسـسه در راه حـق، ص26ـ 29، به نقل از: تفسير صافى، ج2، ص752; تفسير نور الثقلين، ج5، ص440; تفسير مجمع البيان، ج10، ص372).
[2] پيشواى نهم...، همان صفحات طبرسى، مجمع البيان، ج10، ص372; عيّاشى، كتاب التفسير، تصحيح و تعليق: حاج سيد هاشم رسولى محلاتى، ج1، ص320; سيد هاشم حسـينى بحرانى، البرهان فى تفسير القرآن، ج1، ص471; مجلسى، همان كتاب، ج50، ص1ـ 5; قزوينى، همان كتاب، ص294; شيخ حرّعاملى، وسائل الشـيعة، ج18، ص490 ( ابواب حدّ السّرقة، باب 4). در مورد اختلاف فتاواى فقهاى شيعه و اهل سنت درباره قطع دست سارق، رجوع شود به كتاب الصحيح من سيرة النبى الأعظم، ج4، ص 103.
[3] در مورد اين ازدواج در صفحات آينده بحث خواهيم كرد.
اسم الکتاب : سيره پيشوايان المؤلف : پيشوايى، مهدى    الجزء : 1  صفحة : 579
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست