responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : سيره پيشوايان المؤلف : پيشوايى، مهدى    الجزء : 1  صفحة : 516

علاوه بر اين، نيل به مقام وليعهدى يك اعتراف ضمنى از سوى عباسيان به شمار مى رفت دائر بر اين مطلب كه علويان نيز در حكومت سهم شايسته اى دارند.

ديگر از دلائل قبول وليعهدى از سوى امام آن بود كه مردم، خاندان پيامبر(صلى الله عليه وآله)را در صحنه سياست حاضر بيابند و به دست فراموشيشان نسپارند، و نيز گمان نكنند كه آنان ـ همان گونه كه شايع شده بود ـ فقط علما و فقهايى هستند كه در عمل هرگز به كار ملت نمى آيند. شايد امام نيز در پاسخى كه به سؤال «ابن عرفه» داد، نظر به همين مطلب داشت. ابن عرفه از حضرت پرسيد:

ـ اى فرزند رسول خدا! به چه انگيزه اى وارد ماجراى وليعهدى شدى؟

امام پاسخ داد: همان انگيزه اى كه جدم على(عليه السلام) را وادار به ورود در شورا نمود.[1]

گذشته از همه اين ها، امام در ايام وليعهدى خويش چهره واقعى مأمون را به همه شناساند و با افشا ساختن نيت و هدف هاى وى در كارهايى كه انجام مى داد، هرگونه شبهه و ترديدى را از ذهن مردم زدود.

آيا امام خود رغبتى به اين كار داشت؟

اين ها كه گفتيم، هرگز دليلى بر ميل باطنى امام براى پذيرفتن وليعهدى نمى باشد، بلكه همان گونه كه حوادث بعدى اثبات كرد، او مى دانست كه هرگز از دسيسه هاى مأمون و دار و دسته اش در امان نخواهد بود و گذشته از مقام، جانش نيز از آسيب آنان محفوظ نخواهد ماند. امام به خوبى درك مى كرد كه مأمون به هروسيله اى كه شده، در مقام نابودى وى ـ جسمى يا معنوى ـ برخواهد آمد.

تازه اگر هم فرض مى شد كه مأمون هيچ نيت شومى در دل ندارد، چنان كه گفتيم، با توجه به سن امام، اميد زيستنش تا پس از مرگ مأمون بسيار ضعيف


[1] ابن شهرآشوب، مناقب آل ابى طالب، ج4، ص364; صدوق، عيون اخبار الرضا، ج2، ص 141; مجلسى، بحارالأنوار، ج49، ص 140.
اسم الکتاب : سيره پيشوايان المؤلف : پيشوايى، مهدى    الجزء : 1  صفحة : 516
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست