responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : سيره پيشوايان المؤلف : پيشوايى، مهدى    الجزء : 1  صفحة : 412

ـ آرى، امر به معروف و نهى از منكر، دو دستور بزرگ اسلام است و انجام آن بر همه لازم است، هيچ كس نبايد به واسطه كوچكى رتبه و مقام، از انجام اين وظيفه خوددارى كند و هيچ كس نيز حق ندارد به بهانه بزرگى مقام، از شنيدن آن ابا ورزد!

سفر اجبارى!

هشـام پس از گفتوگوهاى تند، زيد را روانه عراق نمود و طى نامه اى به «يوسف بن عمرو» نوشت: «وقتى زيد پيش تو آمد او را با خالد روبرو كن و اجازه نده وى حتى يك ساعت در كوفه بماند، زيرا او مردى شيرين زبان، خوش بيان، و سخنور است و اگر در آن جا بماند، اهل كوفه به سرعت به او مى گروند».

زيد به محض ورود به كوفه، نزد يوسف رفت و گفت:

ـ چرا مرا به اين جا كشاندى؟

ـ خالد مدعى است كه نزد تو ششصد هزار درهم پول دارد.

ـ خالد را احضار كن تا اگر ادعايى دارد شخصاً عنوان كند.

يوسف دستور داد خالد را از زندان بياورند. خالد را در حالى كه زنجير و آهن سنگين به دست و پايش بسته بودند، آوردند. آن گاه يوسف رو به وى كرده گفت:

ـ اين زيد بن على است، اينك هرچه نزد او دارى بگو. خالد گفت:

به خدا سوگند نزد او هيچ چيز ندارم و مقصود شما از آوردن او جز آزار و اذيت او نيست!

در اين هنگام يوسف رو به زيد نموده گفت:

ـ اميرالمؤمنين هشام به من دستور داده همين امروز تو را از كوفه بيرون كنم!

ـ سه روز مهلت بده تا استراحت كنم و آن گاه از كوفه بروم.

ـ ممكن نيست، حتماً بايد امروز حركت كنى.

اسم الکتاب : سيره پيشوايان المؤلف : پيشوايى، مهدى    الجزء : 1  صفحة : 412
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست