اسم الکتاب : اصول فلسفه و روش رئاليسم المؤلف : العلامة الطباطبائي الجزء : 1 صفحة : 102
تصديق- وجدانيات باصطلاح منطق- نيز صادق و قابل تطبيق است- زيرا ما اين پديدهها را آشكار و بى ترديد- در خودمان مشاهده مىنماييم- در حالى كه خواص عمومى ماده را- از قبيل انقسام و تحول درست دقت شود ندارند- پس اينگونه پديدههاى نفسانى نيز مادى نخواهند بود- .
آنكه از روى قرائن قطعى علمى ميدانيم- كه در فضاى مادى خط و سطح- و دايره با اين كيفيت وجود ندارد- بلكه در باره دايره مىتوان گفت- اصلا در طبيعت وجود ندارد- پس اين امور با اين خواص معينى كه در ذهن ما دارند- مادى نيستند و ذهن آنها را در فضاى ديگرى- كه فضاى ذهن يا فضاى هندسى مىتوان ناميد- و با فضاى مادى متفاوت است رسم مىكند- .
ما در مسائل هندسى در ذهن خود- خطوط و اشكالى رسم مىكنيم- و بر روى آنها احكام ثابت قطعى صادر مىكنيم- مثلا در ذهن خود دايره يا مثلث رسم مىكنيم- و ذهن ما احكام مخصوص دواير و مثلثات را- با كمال قطعيت و يقين صادر مىكند- رياضيات قطعىترين علوم بشمار آمده- و حال آنكه در طبيعت مادى اين احكام بلا موضوع هستند- .
فيليسين شاله در متودولوژى - [1]در فصل روش رياضيات بيانى دارد- كه در اينجا مورد استفاده است- مىگويد اشكال هندسى را ذهن- در فضاى موهومى كه شبيه است به مكان محسوس- و لكن عين آن نيست رسم مىكند- مقصود از مكان محسوس- محيطى است كه انسان اشياء خارجى را- در آنجا مىيابد اين محيط را انسان بينا بوسيله چشم- و اشخاص كور بوسيله لامسه و مدد سامعه درك مىكنند- مكان محسوس هميشه پر است از اشياء- چون اشيائى كه آنرا پر مىكنند گوناگون- و از حيث مقاومت مختلف است- مكان محسوس غير متجانس است- و محدود هم هست زيرا ميدان ديد و مسافتى كه- از آن مىتوان صدائى را شنيد محدود مىباشد- اما فضاى هندسى بر خلاف مكان محسوس- محيطى است تهى و متجانس- و بى كران و بى نهايت قابل قسمت - .
و خلاصه اين بيان آنكه- از راه عدم انطباق خواص ادراكات ما- در باره كميات متصله با خواص معينه ماده- ناچار بايد اين ادراكات را غير مادى بدانيم