اسم الکتاب : اصول فلسفه و روش رئاليسم المؤلف : العلامة الطباطبائي الجزء : 1 صفحة : 101
بى خواص ماده موجود شدهاند- يعنى در ظرف پندار ما- چيزهائى بى خواص ماده موجود شدهاند- و اين چيزها موجودند- زيرا خطا و صواب و پندار- و حقيقت مفاهيمى هستند نسبى و قياسى- پندارهاى ما هنگامى كه با خارج سنجيده شود- پندار و پوچ است و گر نه حقيقتى است از حقايق- .
اين سخن را كه در مورد محسوسات با حواس ظاهره گفتيم- در مورد خواص روحى مانند اراده- و كراهت و حب و بغض و علم و
امورى كه ابتداء منشاء تصور اين مفاهيم هستند- مصداق دقيق و واقعى نيستند- بلكه آنها نمونه ناقصى براى ذهن هستند- و ذهن پس از ادراك آنها- با قدرت فعاله خود كامل آن نمونهها را ميسازد- مثلا ديدن اشيائى مانند سر سوزن نمونه شده است- كه ذهن تصور نقطه حقيقى را اختراع نمايد- و ديدن چيزهاى باريكى مانند نخ نازك- و چيزهاى مدورى مانند ماه شب چهارده- براى ذهن نمونه واقع شده- كه تصور خط و دايره را بمعناى هندسى آنها ابداع نمايد- .
هر چند عقيده عقليون - دائر بر اينكه تصورات مفاهيم هندسى- هيچگونه استنادى باحساس ندارد صحيح نيست- و دليلى هم كه اقامه كردهاند- و در بالا ذكر شد نا تمام است- چنانكه در فلسفه در باب نسبت مقدار به جسم ثابت شده- لكن اين اندازه مورد اتفاق همه علماء- حتى علماء حسى است كه در ادراك كميات متصله- ذهن بدون دخالت و فعاليت نيست- .
ب منشاء اصلى تصور خط و سطح و دايره و غيره را- چه عقل بدانيم و چه حس نزاع بالا- شكى نيست كه اين امور با خواص- و كيفياتى كه ما ادراك مىكنيم- در طبيعت مادى وجود ندارد- ولى البته نه از اين جهت كه راسيوناليستهاى اروپا- مىگفتند كه خط و سطح مثلا- يك بعدى و دو بعدى هستند- و آنچه در طبيعت وجود دارد جسم سه بعدى است- بلكه از جهت اينكه آنچه در طبيعت مادى وجود دارد- اعم از ماده مغزى و ماده خارجى- منقسم و داراى اجزاء و مفاصل است- و اين امور در ظرف ادراك ما صاف- و يكپارچه و يك نواخت وجود دارند- مثلا ما فصل مشترك دو سطح مكعب را بصورت خط- و حد فاصل يك جسم را از فضاى خارج بصورت سطح- و رسم حاصل از حركت پايه پرگار را- بصورت دايره ادراك مىكنيم- و حال
اسم الکتاب : اصول فلسفه و روش رئاليسم المؤلف : العلامة الطباطبائي الجزء : 1 صفحة : 101