اسم الکتاب : معاد و جهان پس از مرگ المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 97
هنگامى كه قطرههاى باران را بر آن نازل كرديم جنبشى پيدا مىكند، و بالا
مىآيد و از هر زوج گياه خوش منظره مىروياند، اين به خاطر آن است كه بدانيد خدا
بر حق است و مردگان را زنده مىكند و بر هر چيزى تواناست». [1]
و به اين ترتيب مسأله زندگى پس از مرگ كه روزى براى عربهاى جاهليت به صورت يك
امر محال و غير معقول و حتى جنونآميز بود، به گونه يك امر «حسى» و ملموس كه همه
سال پيش چشم ما تكرار مىشود، جلوه مىكند.
پاسخ يك ايراد مهم
در اينجا ايرادى به نظر بعضى مىرسد كه ممكن است مهم جلوه كند و آن اينكه:
در ميان مسأله زندگى انسان پس مرگ، و تجديد نشاط و حيات زمينهاى مرده در فصل
بهار فرق بسيار است، زيرا مىدانيم در مثال زمين و گياهان مرگ حقيقى در كار نيست،
بلكه فرو كشيدن شعله حيات است. درختان هرگز در فصل زمستان نمىميرند، بلكه به خواب
مىروند و خاموش مىشوند، اما جرقه حيات در درون ريشهها و شاخهها و ساقهها وجود
دارد و به همين دليل با درختان خشكيده و سرما زده فرق بسيار دارند. همچنين زمينهاى
به ظاهر مرده، مرده واقعى نيست، چه اينكه بذرهاى زنده گياهان در لابه لاى آن
گستردهاند و همين كه محيط مساعدى بيابند، شروع به نمو و رشد مىكنند، و گرنه خاك
فاقد بذر اگر هزاران سال هم باران بخورد، زنده نخواهد شد و اين با مرگ حقيقى بدن
انسان فرق دارد.