اسم الکتاب : معاد و جهان پس از مرگ المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 278
دايره اين زندگى است شرح دهند.
الفاظ و كلمات ديگر و احساس و ديد و درك ديگرى لازم است تا بتوان از آنها سخن
گفت و يا سخن شنيد.
چه زيبا مىگويد قرآن مجيد: «فَلا
تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ؛ هيچ كس درك نمىكند چه نعمت هايى كه مايه روشنى چشمهاست براى تو (در آن سرا)
نهفته شده است!» [1]
و در آن حديث پرمعنى مىخوانيم:
«فِيهَا مَا لا عَيْن رَأَتْ وَ لا اذُنٌ سَمِعَتْ وِ لا
خَطَرَ عَلَى قَلْبِ بَشَر؛ در آنجا
چيزهايى است كه هيچ چشمى نديده، هيچ گوشى نشنيده و حتى از لابهلاى پردههاى خيال
هيچ كس نگذشته است». [2]
و اگر مفهوم وسيع «هيچ كس» را در نظر بگيريم آنگاه به اهميت موضوع آشناتر
خواهيم شد! اين از يك سو.
از سوى ديگر صفات و امتيازاتى براى نعمتهاى بهشتى در آيات قرآن مىخوانيم كه
با آنچه در دنيا وجود دارد اصلًا قابل مقايسه نيست:
1- «اكُلُهَا دَائِمٌ وَ ظِلُّهَا؛ ميوه آن هميشگى و سايهاش دائمى است». [3]
2- آبهاى آن هيچ گاه گنديده نمىشود، نهرهايى از
شير دارد كه هرگز طعمش عوض نمىگردد (و گويا همگى به طور دائم در محيطى سرباز به
شكل پاستوريزه و هموژنيزه هستند، بدون آنكه شكل طبيعى خود را از دست بدهند)
نهرهايى از بادههاى خوشگوار در آن جارى است، لذت بخش و لذت آفرين نه گنديده و
مستى زا!