اسم الکتاب : خطوط اقتصاد اسلامى المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 138
انقلاب از درون نيز قطعاً امكان دارد، بله اصولًا هر انقلاب برونى در مرحله
«تحقّق» و «تداوم» بدون پشتوانه انقلاب درونى ممكن نيست.
بهر حال اين مسأله چه از نظر منطق اسلام يا منطق عقل از آن آشكارتر است كه
نيازى به توضيح بيشتر داشته باشد، و اگر وسوسههاى بعضى از ناآگاهان نبود همين
مقدار بحث در زمينه باز بودن راه توبه و بازگشت نيز اضافى بود، اين از يك سو.
از سوى ديگر در برابر طرز فكر سختگيران انعطافناپذير و بىگذشت، منطق مسامحه
كارانى است كه توبه را تنها در يك گفتار لفظى خلاصه مىكنند و اين عجيب است، چرا
كه توبه يك حالت است نه يك سخن، يك انقلاب و دگرگونى بنيادى و درونى است، نه يك
توبه زودگذار و ناپايدار!
گر چه بحثهاى بسيار عميق و گسترده توبه را نمىتوان در اين مقدّمه كوتاه شرح
داد ولى توجّه به اين نكته ضرورى است كه توبه همانند هر انقلاب ديگر از آگاهى و
بيشن صحيح و راستين شروع مىشود، و به جبران و بازسازى گذشته در تمام زمينهها
مىانجامد، كه توبه دبون جبارن همانند تخريب بناى فرسوده و خطرناك بدون بازسازى
است، و بهمين دليل كراراً در قرآن مجيد بدنبال «تابوا»، «اصلحوا» ديده مىشود.
اين مقدّمه را همين جا رها كنيم و بسراغ توبه رباخواران برويم:
رباخوارى كه پس از آگاهى از زيانهاى بىشمار و خانمان برانداز اين عمل، آماده
ترك اين گناه بزرگ و اين جنگ با خدا و خلق مىشود، بايد بر زخمهاى هولناكى كه بر
پيكر جامعه، و فطرت خداداد خود، وارد ساخته مرهم نهد.
نخستين مرهم شفابخش بازگرداندن همه سودهاى نامشروع به صاحبانش است (همانگونه
كه در بالا گذشت).
به همين دليل قرآن با صراحت مىگويد: و ان
تبتم فلكم رئوس اموالكم: «هر گاه توبه كنيد اصل
سرمايههاتان مال شماست» (و بقيه بايد به صاحبانش باز گردد) [1] و در صورت ناشناخته بودن صاحبانش يا عدم امكان
دسترسى به آنها طبق دستورى كه در بالا گفتيم بايد عمل كرد.
حال اگر اين كار صرفاً از روى جهل صورت گرفته، و اصلًا نمىدانسته است كه رباخوارى
در قانون مترقّى اسلام حرام است و به تعبير ديگر سرچشمه گناهش جهلش بوده، نه قانون
شكنى، بعضى از فقهاى ما به استناد بعضى از نصوص و روايات گفتهاند كه باز پس دادن
سودهائى را كه گرفته (پس از توبه) لازم نيست.