اسم الکتاب : پاسخ به پرسشهاى مذهبى المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 124
پاسخ: جاى گفتگو نيست كه پيك وحى (جبرئيل) قرآن را
از روى نوشته نمىخواند و آن را بر روح و روان و به اصطلاح بر قلب پاك پيامبر
(بدون اين كه نوشتهاى در كار باشد) نازل مىكرد، چنان كه مىفرمايد: «نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الامينُ* عَلى قَلْبِكَ لِتَكُونَ
مِنَ الْمُنْذَرينَ؛ روح الامين آن را نازل كرده
است، بر قلب (پاك) تو تا از انذار كنندگان باشى». [1] اكنون بايد ديد اين نوشتهاى كه نويسنده
نامبرده مدّعى است كه پيامبر از روى آن مىخواند چه نوشتهاى بود؟ آيا جبرئيل امين
نوشتهاى به دست پيامبر داد؟
اين مطلب كه با صريح آيه فوق مخالف است، زيرا مركز نزول قرآن روح و قلب مبارك
آن حضرت بوده است؛ و يا اين كه خود پيامبر مىنوشت، و يا اين كه پيامبر املا
مىكرد و ديگران مىنوشتند و پيامبر از روى آن تلاوت مىكرد؟
بطور مسلّم پيامبرى كه به فرمان و خواست خدا حافظ آياتى بود كه بر او نازل
مىگرديد، احتياجى نداشت كه خود بنويسد و يا املا كند كه ديگرى براى او بنويسد و
نويسندگان وحى، قرآن را براى خود و ساير مسلمانان مىنوشتند نه براى پيامبر.
لذا در هيچ يك از تواريخ اسلام چنين مطلبى نيست كه پيامبر قرآن را مىنوشت و
مىخواند، يا دستور مىداد بنويسند تا از روى آن بخواند؛ روى اين اصل، مقصود از
تلاوت صحف از آيه، همان تلاوت از حفظ است؛ و تلاوت صحيفه و به اصطلاح «خواندن
كتاب» در عرف و لغت در هر دو معنادستان-/ از حفظ و از روى نوشته-/ به كار برده
مىشود.
بنابر اين، لفظ «تلاوت» دليل بر خواندن از روى نوشته نيست. آيا در زبان فارسى
به كسى كه اشعار فردوسى و سعدى را از حفظ بخواند، نمىگوييم فلانى يك صفحه يا چند
صفحه از شاهنامه و بوستان را خواند، اگر كسى پيام فرماندهى