اسم الکتاب : پاسخ به پرسشهاى مذهبى المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 123
پيش از اين كتابى نمىخوانى و با دست خود چيزى نمىنوشتى، مبادا كسانى كه در
صدد (تكذيب و) ابطال سخنان تو هستند شك و ترديد كنند». [1] با اين كه صفحات زندگى او گواهى مىدهد كه درس
نخوانده بود-/ معالوصف-/ گروهى از يهوديان پيامبر را متّهم كردند كه اين مطالب را
از روى كتابهاى پيشين برداشته است، چنان كه قرآن اين تهمت را از آنان نقل
مىفرمايد:
«و قالُوا اساطِيرُ
الاوَّلينَ اكْتَتَبَها فَهِىَ تُملَى عَلَيْهِ بُكْرَةً وَ اصِيلًا* قُلْ
انْزَلَهُ الَّذِى يَعْلَمُ السِّرَّ فِى السَّمَواتِ وَ الارْضِ انَّهُ كانَ
غَفُوراً رَحِيماً؛ و گفتند: اين همان
افسانههاى پيشينيان است كه وى آن را رونويس كرده و هر صبح و شام بر او املا
مىشود. بگو:
كسى آن را نازل كرده كه اسرار آسمانها و زمين را مىداند؛ او (هميشه) آمرزنده
و مهربان بوده است». [2] او با اين همه دورى كه از خواندن و نوشتن داشت، باز از نيش تهمت حسودان آسوده
نبود؛ اگر فرضاً دو روز كتابى به دست مىگرفت، صفحاتى را مىنوشت، حربهاى به دست
مخالفان و دشمنان او مىافتاد، ديگر آنچه مىخواستند مىگفتند و نسبت مىدادند!
پيامبر در سنّ دوازده سالگى دقايقى چند همراه كاروان قريش با راهبى كه در راه
شام بود ملاقات نمود، اكنون خاور شناسان آن را دستاويز قرار داده و جنجالى به راه
انداختهاند و با كمال گستاخى مدّعى هستند كه «محمّد» اين حقايق را در آن چند لحظه
از راهب شامى آموخته است!
4-/ او مىگويد: قرآن، پيامبر را چنين معرّفى مىنمايد: «رَسُولٌ مِنَ الللَّهِ يَتْلُوا صُحُفَاً مُطَهّرَةً؛ پيامبرى از سوى خدا (بيايد) كه صحيفههاى پاكى را (بر
آنها) بخواند» [3] و ظاهر
آيه اين است كه پيامبر قرآن را از رو مىخوانده نه از حفظ.