اسم الکتاب : آيين ما( اصل الشيعة) المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 99
تشريح نماييم. فقط مىخواستيم گوشهاى از طرز تفكر گفتار نويسندگان معاصرو
افرادى كه به اصطلاح آنها را جزء علما و دانشمندان محسوب مىنمايند درباره شيعه
ذكر نماييم.
جايى كه نويسندگان و افراد به اصطلاح دانشمند! اينگونه درباره شيعه قضاوت
كنند ديگر از عوام چه انتظارى مىتوان داشت؟
سرچشمه اصلى بدبختيها
ما تصور مىكنيم سرچشمه اين بدبختيها اين است كه اين گونه افراد غالباً براى
شناسايى مذهب شيعه بر گفتههاى «ابن خلدون بربرى» تكيه مىكنند؛ همان كسى كه در
دور افتادهترين نقطه آفريقا و مراكش نشسته بود و مىخواست درباره شيعيان عراق يا
آنهايى كه در دورترين نقطه شرق زندگى مىكردند، قضاوت كند. و يا گفتههاى «ابن
عبدربه اندلسى» را مدرك خود قرار مىدهند.
و اگر خيلى ترقى كرده و بخواهند مطالعه و بحث درباره شيعه را در يك افق وسيعتر
دنبال كنند به نوشتههاى بيگانگان و غربيها مانند استاد «ولهوسن» و استاد «دوزى» و
امثال آنها مراجعه مىكنند و «مدارك قاطع» را در گفتههاى آنها جستجو مىنمايند!
چيزى كه در اين ميان به هيچ روى سخنى از آن نيست و به فكر هيچ كس خطور نمىكند
همان مراجعه به كتب شيعه است؛ در حالى كه موضوع بحث، «شيعه» مىباشد و مىبايست
قبل از هر چيز به كتابهاى آنها مراجعه شود.
ولى شيعه كه اساس مكتب و عقايد خود را بر پايههاى استوارى بنا نهاده است
هنگامى كه اين گونه بحثهاى نويسندگان امروز را درباره مذهب خود مىبيند به ياد آن
داستان عجيبى مىافتد كه «راغب اصفهانى» در كتاب معروف خود «محاضرات» [1] نقل نموده كه
گويا مضمونش چنين است: