اسم الکتاب : آيين ما( اصل الشيعة) المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 100
كسى نزد «جعفر بن سليمان» آمد و گفت: فلان شخص كافر است!
گفت: به چه دليل؟
گفت: او خارجى، معتزلى، ناصبى، حرورى، جبرى و رافضى است! كه به «على بن خطاب»
و «عمر بن ابى قحافه» و «عثمان بن ابى طالب» و «ابوبكر بن عفان» دشنام و ناسزا
مىگويد! و نسبت به «حجاج» كه كوفه را بر سر «ابوسفيان» خراب نمود و با حسين بن
معاويه در روز قطائف! (گويا منظورش يوم طف يا يوم طائف بوده!) جنگ كرد!! بدگويى
مىكند.
جعفر بن سليمان پس از شنيدن اين عبارات سراپا اشتباه گفت: «خدا مرگت دهد،
نمىدانم بر چه چيز تو رشك ببرم و حسد بورزم؟ آيا بر اين علم سرشار تو به انساب يا
اطلاعات تو در زمينه اديان و عقايد و مذاهب»؟! [1]
شيعه و عبداللَّه بن سبأ
اما «عبداللَّه بن سبا» كه او را به شيعه مىچسبانند، يا شيعه را به او
مىچسبانند [2]،
[1]. يكى ديگر از منابع اطّلاعات آنها
افسانهها و شايعاتى است كه در افواه عوام مشهور است، آنها بدون اينكه توجه به وضع
اين افسانهها و شايعات خرافى كنندو بدانند اينها به پشيزى نمىارزد، در كتابهاى
خود نوشتهاند، مثلًا اين مطلب مضحك كه در كتابهاى عدّهاى ديده مىشود كه شيعه هر
صبح و شام در برابر سرداب سامرا (محل عبادت چند نفر از امامان) جمع مىشوند و
فرياد مىزنند اى امام ما بيرون بيا! ... يكى از اين افسانه هاست كه امروزه هر فرد
شيعهاى به آن مىخندد و مدركى جز افواه عوام (آن هم بعضى از افرادى كه در نقاط دوردست
از شيعه زندگى دارند) ندارد
[2]. اين اتهام در كتابهاى بسيارى
آمده است: ر. ك: الشيعة والسنة، تأليف رشيد رضا، ص 4-/ 6 (به نقل ازعبداللَّه بن
سبأ، ترجمه فهرى زنجانى، ج 2، ص 47)؛ پرتو اسلام، ص 302؛ شهسوار اسلام، از گابريل
دانگيرى، ترجمه كاظم عمادى، ج 5، ص 273؛ مجله الازهر شماره بعد به سرمقاله احمد
عرفات قاضى؛ الموسوعة الميسّرة فى الاديان والمذاهب المعاصرة، چاپ سعودى؛ نشأة
الفكر الفلسفى فى الاسلام، ص 18 از على سامى النشار والمذاهب الاسلامية.
شمارى از مستشرقان هم طرفدار اين تهمتند. نيز ر. ك: النشأة التشيع، ص 50 و 51؛
الامام الصادق والمذاهب الاربعة، ج 6، ص 456-/ 460؛ بحوث فى الملل والنحل، ج 6، ص
127 و 128
اسم الکتاب : آيين ما( اصل الشيعة) المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 100