responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : آيين ما( اصل الشيعة) المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر    الجزء : 1  صفحة : 170

انجام نداده است، زيرا همه چيز و همه كس «ملك» او هستند و او هرگونه بخواهد در ملك خود تصرف مى‌كند [1] و هيچ كس حق چون و چرا ندارد:


[1]. اشاعره در حقيقت نمونه كامل يك جمعيّت افراطى هستند كه به گمان خود توحيد را بهتر از همه درك‌كرده‌اند در حالى كه آنها چون مسأله خداشناسى و توحيد را از راههاى غير اصولى تعقيب نموده‌اند علاوه بر اينكه مانند سوفسطائيها پا روى بسيارى از حقايق گذارده‌اند، به پايه و اساس توحيد نيز بدون توجه لطمه‌هاى شديدى وارد ساخته‌اند.

از جمله همين دو مسأله يعنى مسأله انكار حسن و قبح عقلى و ديگر مسأله «جبر» و سلب اختيار از بشر به طور كلى؛ آنها چنين مى‌پندارند كه اعتقاد به اينكه عقل هم بدون شرع مى‌تواند حسن و قبح چيزى را درك كند و حكم به حُسن يا قبح چيزى بنمايد يك نوع محدود ساختن قلمرو حكومت خدا و دخالت عقل در كار خدا و او را محكوم فرمان عقل ساختن است.

همچنين اعتقاد به اينكه انسان داراى آزادى اراده است و مى‌تواند كارى را به خواست و اراده خود انجام دهد و در واقع خالق افعال او خود اوست، نتيجه‌اش قايل شدن به شريك براى خدا در امر خلقت و آفرينش و محدود نمودن قلمرو فرمان او مى‌باشد!

ولى اين طرز افكار افراطى فقط معلول اين است كه انسان تنها يك طرف قضايا را بنگرد و در جهات ديگر دقت نكند. زيرا مسأله حُسن و قبح عقلى معنايش اين نيست كه عقل در برابر فرمان خدا فرمانى داشته باشد، بلكه كار عقلى در اين‌گونه موارد درك و تشخيص يك واقعيت مى‌باشد؛ عقل درك مى‌كند ظلم و ستم سازگار با قوانين آفرينش (همان قوانينى كه خدا مقرر داشته) و هدف زندگى و نظم اجتماع نيست، بنابراين ممكن نيست خداوند مرتكب ظلم و ستم گردد و بر ضد قوانين خود كارى كند چون او حكيم است و كوچكترين اقدامى بر خلاف حكمت انجام نمى‌دهد، و افراد بشر نيز نبايد مرتكب ظلمى شوند و نظم زندگى اجتماعى را برهم زنند، عقل اين حقيقت را درك مى‌كند اگر چه حكمى هم هنوز از شرع در اين زمينه وارد نشده باشد.

آيا چنين عقيده‌اى بر خلاف تماميت حكومت و قدرت خداست؟ آيا معناى اين سخن اين است كه خداوند محكوم فرمان عقل بندگان خود باشد؟ پاسخ اين سؤال به خوبى روشن است.

وانگهى اگر ما عقل را در اين قسمت به صورت يك «حاكم معزول»! معرفى كنيم بايد در ساير مسايلى كه عقل حكم مى‌كند اين موضوع را تعميم داده و فرمان عزل او را به طور كلى صادر نماييم، و اين موضوع عجيبى خواهد بود. زيرا نتيجه آن از كار انداختن تنها وسيله‌اى است كه ما را با خدا و جهان خارج از خود مربوط مى‌سازد. و از آن بالاتر اينكه حكم عزل عقل را به فرمان خود عقل و با استدلال عقلى صادر كردن كار بسيار عجيبى است.

و اما در مورد مسأله آزادى اراده و اختيار، و اينكه قبول اين مطلب كوچكترين منافاتى با حكومت مطلقه خداوند براساس جهان آفرينش (حتى بر افعال و اعمال ما) ندارد نظر به اينكه در كتاب «خدا را چگونه بشناسيم» مشروحاً بحث كرده‌ايم در اينجا از تكرار آن خوددارى مى‌نماييم‌

اسم الکتاب : آيين ما( اصل الشيعة) المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر    الجزء : 1  صفحة : 170
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست