responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : آفتاب مطهر المؤلف : مصباح یزدی، محمد تقی    الجزء : 1  صفحة : 95

تدريس، اجتهاد و استادي حکمت به مقام داستان‌نويسي، آن هم نه به منزله هنر داستان‌نويسي و کار ادبي کلاسيک، بلکه صرفاً براي احساس وظيفه، اقناع جوانان و کنترل تمايل آنان به قصه‌خواني که مبادا به رما‌ن‌هاي گمراه‌‌کننده گرايش يابند، نشانگر ميزان خلوص نيت اوست. شهيد مطهري نمي‌گويد من فيلسوف هستم؛ به قله اجتهاد رسيده‌ام؛ مرا به اينها چه کار و به من چه؛ بلکه مي‌گويد مردم تشنه هستند؛ چرا بايد آب شور و تلخ و آلوده بخورند؛ بياييم جرعه‌هايي از چشمه زلال اسلام را به اين تشنگان بنوشانيم؛ چرا بايد جوانان ما داستان‌هاي منحرف کننده و زيان‌بار مطالعه کنند؟ او خود وارد ميدان شد، قصه‌هاي اسلامي ناب نوشت و در اختيار جوانان گذاشت.

شهيد مطهري تنها به اين بسنده نکرد که بگويد: آي جوان! به سوي خلاف نرو؛ گناه نکن و مطالب اغوا کننده نخوان؛ بلکه خوراک فکري سالم تحويلشان داد و گفت: اين را بخوان؛ اين بهتر و آموزنده است.

اين حرکت، نمونه‌اي از اخلاص و تعهد اين مرد ميدان معرفت و معنويت است. استاد مي‌ديد عده‌اي دست به کار شده‌اند تا نسل نوجوان و جوان را بر پايه فرهنگ غربي تربيت کنند و بله قربان‌گوي استکبار و استبداد باشند. بنابراين با وجود اشتغالات فراوان فکري ـ اعتقادي، چنين مجالي را به دست آورد و در اين راه قلم زد. نگفت وقت ندارم؛ گرفتارم و فرصت ندارم. اين بُعد، هم فروتني او را ثابت، و هم فداکاري و اخلاصش را تأييد مي‌کند.[1]

تبيين مفهوم ولايت

يکي ديگر از زمينه‌هاي جالب که استاد در آن روزگارِ تيره استبداد‌زده بدان پرداخت و


[1] سخنراني در جمع دانشجويان، معلمان و استادان دانشگاه تربيت معلم قم، تحت عنوان «مقام شهيد مطهري و معلم و وظايف معلمي»، (11/2/1372).

اسم الکتاب : آفتاب مطهر المؤلف : مصباح یزدی، محمد تقی    الجزء : 1  صفحة : 95
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست