responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : آفتاب مطهر المؤلف : مصباح یزدی، محمد تقی    الجزء : 1  صفحة : 89

مسلمات ديني و مقتضيات اجتماعي

مطلبي که به صورت‌هاي گوناگون در فرمايش‌هاي شهيد مطهري مطرح شده و امروزه با برخي نکته‌هايي که بدان افزوده شده، آهنگي جديد يافته، اين است که در نظر برخي افراد سطحي‌نگر چنين مي‌نمايد که معارف، ارزش‌ها و احکام اسلام با مقتضاي عصر و فرهنگ حاکم بر دنيا سازگاري ندارد.

مغرب‌زمين ـ که امواجش به ويژه در سال‌هاي اخير به سوي کشور ما سرايت کرده ـ بيابند؛ از جمله راهي که امروز بيشتر در جامعه رايج گرديده اين است که آنچه ما تا به حال از دين شناختيم و پنداشتيم با علم، با فلسفه‌هاي مدرن و نهايتاً با فرهنگ مهاجم نمي‌سازد، اين طبق قرائتي ويژه از دين بوده است؛ اما براي اينکه ما بفهميم دين با علم، توسعه و ترقي تضادي ندارد، بايد قرائتي ديگر از دين را مطرح سازيم. اينان در اين راستا از پاره‌اي نظريه‌هاي فلسفي نيز بهره گرفتند؛ از جمله نظريه معروفي که امروز به صورت يک شاخه‌اي از فلسفه درآمده و خود آن شاخه‌هايي فرعي پيدا کرده است، يعني نظريه هرمنوتيک[1].


[1] واژه هرمنوتيك (Hermeneutice) در اصل از لغت هرمس مشتق شده است. هرمس در اساطير يوناني، خدايي به شمار مي‌رود كه فرزند زئوس است. او پيام‌هاي خدا را گرفته و به انسان‌ها مي‌رساند، هرمس آنچه را كه وراي شناخت و انديشه بشر است، به حوزه تفكر او منتقل مي‌سازد.

    هرمنوتيك عنواني است يوناني، و به معناي خبر دادن، ترجمه كردن و تعبير كردن و بيشتر درباره تفسير متون مقدس كاربرد دارد. اين كلمه به اشكال گوناگون در بسياري از متون دوران باستان چون آثار افلاطون، ارسطو، اورپيد، گزنفون، اپيكور، لوكرتيوس، پلوتارك و… به كار رفته‌ است. به‌رغم استفاده اين واژه و اينكه آدميان همواره با فهم و تفسير متون سروكار داشته‌اند و در انديشه‌هاي خود قواعدي براي تفسير جست‌وجو كرده‌اند تا به كمك آن تفسير صحيح را از سقيم ممتاز گردانند، بيش از يكي دو قرن نيست كه هرمنوتيكِ جديد، به‌منزله شاخه‌اي از علم مطرح شده است. در واقع از اواخر قرن هيجدهم، دو تحول اساسي در علم تفسير متن به وجود آمد: يكي گذار از تفسير خاص به عام و ديگري گذار از تفسير معرفت‌شناختي به هستي‌شناسي. نخستين آن عمدتاً به دست فريدريش شلايرماخر و ويلهم ديلتاي انجام گرفت و دومين آن بيشتر توسط هايدگر وگادامر.

    هرمنوتيك فلسفي با شيوه تفسير رايج در ميان پژوهشگران مسلمان تضادي آشكار دارد؛ زيرا اين مكتب عقيده دارد امكان دست‌يابي به فهمِ مطابق با واقعْ وجود ندارد، زيرا ذهنيت و پيش‌داوريِ مفسر جزء شرايط حصول فهم است و در دريافت او از متن دخالت مي‌كند. همچنين فهمِِ متن، عملي بي‌پايان است؛ زيرا فهمِ آن، امتزاج افق معناي تفسير با متن است و به دليل تفسير مفسر و افق معنايي او، قابليت نامحدودي از امكان تركيب فراهم مي‌‌‌آيد. به‌علاوه هيچ‌گونه فهم ثابت و غيرسيالي وجود ندارد و درك نهايي و غيرقابل دگرگوني نداريم. مفسر با متن در ارتباط است، نه با پديدآورنده‌اش و برايش اهميتي ندارد كه مؤلف و صاحب سخن قصد القاي چه معنا و پيامي را داشته است. هرمنوتيك فلسفي سازگاري كامل با نسبيت‌گراييِ تفسيري دارد و ميدان وسيعي براي تفسير افراطي متن مي‌گشايد.

    با اين وصف، پيامدهاي آن بر حوزه دين آن‌چنان تناقض‌آميز است كه به هيچ روي امكاني براي قبول آن در اين قلمرو وجود ندارد و اگر كسي بخواهد با چنين نگرشي كنار بيايد، دين را نفي كرده است. به‌ويژه درباره ديانت اسلام كه آيين پيامبر خاتم است و صحت و درستي آن غيرقابل انكار، برخلاف هرمنوتيك فلسفي، نه‌تنها پيام‌دهنده بايد بتواند پيام خود را منتقل كند، بايد نسبت به انتقال درست خود مطمئن باشد. اصل خدشه‌ناپذير عصمت پيامبران و ائمه نيز به اين منظور در اسلام مطرح است. عصمت و مصونيت پيامبران از هرگونه خطا و خلاف، چنين تضميني را فراهم مي‌سازد و اگر ما مجاز بدانيم كه مخاطبين هرگونه كه بخواهند پيام را درك و تفسير كنند، اقدام به انتقال پيام خداوند و حكمت الهي براي هدايت انسان‌ها از طريق ارسال رسل و انزال كتب بي‌معنا شده، امري نامعقول به نظر مي‌رسد.

اسم الکتاب : آفتاب مطهر المؤلف : مصباح یزدی، محمد تقی    الجزء : 1  صفحة : 89
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست