طبيعي است کسي که داراي چنان ايماني قوي، راسخ و ريشهدار به مبدأ هستي و معاد باشد، ارادتي ويژه به پيامبران و اولياي الهي و بزرگان دين بروز ميدهد، و روح ايثار و فداکاري را در خويش تقويت ميکند. شهيد مطهري عاشق مکتب و مشتاق معارف و مباني قرآن و عترت بود؛ ارزشهاي ناپايدار مادي، شهرتهاي علمي و اجتماعي، حتي از نوع مثبت آن، برايش جلوهاي نداشت و در دو راهي منافع شخصي و مصالح ديني، ارزشهاي الهي را بر آن امور موقت و زودگذر ترجيح ميداد.
استاد مطهري، با آن ايمان قوي، کمال عقل، کياست و نبوغي که داشت و دانشي که اندوخته بود، در مقام عالمي رباني، براي جامعه خويش مؤثر بود؛ جلوي بسياري از انحرافات را گرفت و تا پاي جان، در راه هدف ايستادگي کرد. او عاشقانه مشتاق شهادت و لقاي حق بود. ممکن است کساني بر حسب اقتضاي محيط و شرايط زمان، ادعاهايي بر زبان جاري سازند و براي مثال بگويند: خدايا، شهادت را روزي ما کن؛ ولي دلشان به زبانشان گواهي ندهد. شهيد مطهري اينگونه نبود. او به فداکاري در راه اعتلاي مکتب باور داشت و اين حقيقت مسلم را دريافته بود که ايثار و از جان گذشتگي موجب تقرب به خدا و لقاي الهي است. او آرزو ميکرد در راه احياي مکتب کشته شود و به اين هدف مقدس خويش رسيد.[1] مطهري در زندگياش، جز حق به چيزي نميانديشيد.
عطش عملي و معنوي
يکي از رموز موفقيت شهيد مطهري اين است که در دامن پدري پارسا تربيت شد و در خانوادهاي نشو و نما يافت که جويبار فضيلت در آن جاري بود. اين ويژگي در شکوفايي او به مثابه انساني مؤمن، پرهيزگار و خوشنيت، تأثير بهسزايي داشت.
[1] مصاحبه با آيتالله مصباح در سالروز دهمين سالگرد شهادت آيتالله شهيد مطهري.