۴. بياعتنايي به بنيانهاي عقلي و پرهيز از تعقل و تدبر؛
۵. دوري جستن از دستاوردهاي علمي و رشد معرفتي جامعه، و تنبلي فکري؛
۶. راحتطلبي در داوريها، متهم ساختن بيجا و قضاوتهاي کليشهاي، تخيلي و موهوم؛
۷. عوامزدگي، نداشتن شناخت عميق و روحيه علمي، شخصيتزدگي، ستيزهجويي در بحثها و دوري از جدال احسن؛
۸ . خشونت به جاي قاطعيت، مغالطهگرايي، غلو، افراطگري و اعتقاد به خرافات، امور خيالي و غيرواقعي.[1]
ظاهرگرايي ديني، آفت جامعه اسلامي
آيا کافي است ما نيز مانند برخي بگوييم: چون صرفيين چنين کردند، ما هم چنين ميکنيم؟ آيا با اين نوع رفتار، پاسخ خدا را دادهايم؟ بايد با هوشياري بيشتر، خطرهايي را که در کمين عقايد، ارزشها، احکام و نظام اسلامي است شناسايي کنيم. بالاترين خطرها کدام است؟ دقت کنيد! اين جمله را يادداشت کنيد؛ اگر باور کرديد، پيگيري وگرنه روي آن فکر کنيد.
«شديدترين خطرهايي که دين و جامعه اسلامي را تهديد ميکند، انحرافاتي است که بهنام دين انجام ميشود و کساني با لباس ديانت آنها را مطرح ميکنند». اگر يک کافر ملحدي سخني عليه دين بگويد، تأثير چنداني ندارد، زيرا مردم ميدانند چنين کسي دشمن ديانت و مخالف اسلام است؛ اما اگر کسي با عنوان طرفدار دين، بهويژه اگر لباس ديني
[1] ر.ك: مرتضي مطهري، تعليم و تربيت اسلامي، ص 51، 54 و 284؛ همو، ده گفتار، ص 202 و 206؛ همو، امدادهاي غيبي در زندگي بشر، ص 70؛ همو، مجموعه آثار، ج 3، ص 334 ـ 335.