ويژگيهايشان براي مردم معرفي کردهاند، تا مردم چنين کساني را بشناسند و آگاه باشند که در دام نيفتند.[1]
شهيد آيتالله مطهري(رحمه الله) نيز با چنين افرادي برخورد داشت، زيرا هر کس بخواهد به منزله مصلح اجتماعي، رهبر ديني و ديدهبان اعتقادي به عرصههاي فرهنگي، تبليغي و اجتماعي گام نهد، خواه ناخواه با اين گونه افراد روبهرو ميشود. البته اين قشرهاي منجمد و متحجر، گروهي منحرفاند و براي رشد و بالندگي جامعه اسلامي و اسلام واقعي و راستين بسيار خطرناک. شهيد مطهري، اين خطرها را يادآور شده و هشدار ميدهد اگرچه علي(عليه السلام) را عبدالرحمن بن ملجم مرادي به شهادت رسانيد، ولي عامل اين حادثه ناگوار، جمود و خشکمغزي بود. خطر جمود را نبايد دستکم گرفت، زيرا کسي که عقيدهاي متحجر دارد، از آنْ دفاع، و به طرف مقابل به گونهاي غيراصولي حمله ميکند. اين روش براي اسلام بسيار آسيبزاست و بدبيني و نفرت به وجود ميآورد. با نگاهي به انديشههاي استاد مطهري ميتوان فهميد قشريگري، ويژگيهايي دارد که با آنها افراد اهل انجماد فکري و کلامي را ميشناسيم. از جمله اين ويژگيها ميتوان به موارد زير اشاره کرد:
۱. گذشتهگرايي، مخالفت با نوآوري و پويايي، تعصب خشک و انعطافناپذيري؛
۲. بياعتنايي يا نداشتن تحمل در برابر افکار ديگران؛ به رسميت نشناختن تفاوتهاي فکري قشرهاي جامعه و انتقاد ناپذيري؛
[1] امام خميني(رحمه الله) درباره افراد مقدسنما و اهل جمود چنين فرموده است: «امروز جامعه مسلمين طوري شده که مقدسين ساختگي جلو نفوذ اسلام و مسلمين را ميگيرند و به اسم اسلام به اسلام صدمه ميزنند... اينها هستند که اگر يک نفر پيدا بشود بگويد بياييد زنده باشيد، بياييد نگذاريد ما زير پرچم ديگران زندگي کنيم... مخالفت ميکنند... اين جماعت را ابتدا بايد نصيحت و بيدار کرد؛ هرگاه بعد از تذکر و ارشاد و نصيحتهاي مکرر بيدار نشده و به انجام وظايف برنخاستند معلوم ميشود تصورشان از غفلت نيست، بلکه درد ديگري دارند، آن وقت حسابشان طور ديگري است. (امام خميني، ولايت فقيه، ص 132ـ 133).