responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : سيرى در ساحل بينش و منش حضرت امام خمينى(ره) المؤلف : مصباح یزدی، محمد تقی    الجزء : 1  صفحة : 133

مشروطه و ضد استبداد بود؛ منتها، او مى‌گفت: «بناى مشروطه، بايد بر مبناى مبانى اسلام ساخته شود». به اصطلاح يعنى مشروطه، بايد مشروعه باشد. غربزدگان مى‌گفتند كه مشروطه، منهاى مشروعه؛ يعنى همين چيزى كه امروز هم، نويسندگان دگرانديش و گويندگان غربزده با سوء استفاده از فضاى آزاد كشور تكرار مى‌كنند و به تجديد آن تخريب، تحريف و سمپاشى‌ها اقدام كرده‌اند.

امروز هم در روزنامه‌ها، مقاله و سخنرانى‌ها ـ كسانى كه كم و بيش مى‌شناسيد ـ تلاش مى‌كنند كه دين را از سياست و حكومت جدا كنند. آن‌ها مى‌كوشند كه بگويند اگر آزادى هست و اگر دموكراسى بخواهد سر بگيرد ـ و باشد ـ بايد دين كنار زده بشود؛ با وجود دين، آزادى و دموكراسى مفهومى ندارد. آن روز هم در مشروطه، چنين مسأله‌اى بود؛ تقى‌زاده و همفكران او مى‌گفتند: «اگر ايران بخواهد سعادتمند بشود، بايد از فرق سر تا ناخن پا فرنگى بشود».

آنان مى‌گفتند كه مشروطه را منهاى دين مى‌خواهيم. مرحوم شيخ فضل‌الله نورى مى‌گفت: مشروطه را با شرط رعايت دين (مشروطه مشروعه) مى‌پذيريم. به همين دليل او را اعدام كردند؛ وگرنه او مخالف مشروطه نبود. او از پيشگامان و بنيانگذاران نهضت مشروطه بود. آنان كه تاريخ را تحريف و تخريب مى‌كنند، مى‌كوشند شيخ شهيد را طرفدار استبداد معرفى كنند؛ در حالى كه او مخالف بى‌دينى بود، نه مدافع استبداد؛ و در همين مسير (پاسدارى از دين و مبارزه با كجروان جامعه) به شهادت رسيد.

بگذريم از آن زمان كه نهضت با رهبرى، مشاركت و همدلى جدى مراجع تقليد ـ نه يك روحانى مانند من ـ بزرگانى مثل مرحوم آخوند خراسانى، مرحوم شيخ عبدالله مازندرانى، مرحوم حاج ميرزا حسين نجل، حاج ميرزا خليل تهرانى،

اسم الکتاب : سيرى در ساحل بينش و منش حضرت امام خمينى(ره) المؤلف : مصباح یزدی، محمد تقی    الجزء : 1  صفحة : 133
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست