شكسته و كَنده شود، دوباره شاخهاي ديگر ميرويد و ميوهاي تند و تلخ و زهرآگين ميروياند. به ديگر سخن، در زمان انبيا(عليهم السلام) هر پيامبري كه مبعوث ميشد، كفار و مشركان با وي به مخالفت بر ميخاستند و بسته به ويژگيهاي اجتماعي و باورهاي غالب آن روزگار و نيز با توجه به دعاوي پيامبرشان از ترفندهاي گوناگوني بر ضد آنان مدد ميجستند و با او از راههاي مختلفي دشمني ميورزيدند.
پس از پيامبر خاتم(صلى الله عليه وآله) و در دوران امامت نيز اين دشمنيها پايان نگرفت؛ بلكه در جلوهاي ديگر و با شگردهايي نوين و گاه قديمي ادامه يافت. با آغاز غيبت امام عصر(عج) و شروع مرحلة جديد حيات مسلمين، كه فقهاي پاكسرشت و پرهيزگار ـ با ويژگيهايي كه اهلبيت(عليهم السلام) تعيين كردهاند ـ زعامت دين را بر عهده دارند، ستيزهجوييهاي پيروان باطل با شگردهايي پيچيده و نوپديد ـ افزون بر ترفندهاي پيشينيان ـ آغاز شد و تا امروز همچنان ادامه دارد.
در اين مقام بر آنيم تا برخي گونههاي اصلي اين شگردها را بازكاوي كنيم.
ترور شخصيت و ترورِ شخص
آيات پرشماري در قرآن كريم، از اصلِ مخالفتِ اقوام پيشين با پيامبران حكايت ميكنند. برخي از اين آيات، پارهاي اقوام را، براي نمونه، نام ميبرند و سپس عكسالعمل مشترك آنان را در مقابل دعوت انبيا بيان ميكنند:
أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَبَأ الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَالَّذِينَ مِن بَعْدِهِمْ لاَ يَعْلَمُهُمْ إِلاَّ اللّهُ جَاءتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَاتِ فَرَدُّواْ أيْدِيَهُمْ فِي أَفْوَاهِهِمْ وَقَالُواْ إِنَّا كَفَرْنَا بِمَا أُرْسِلْتُم بِهِ وَإِنَّا لَفِي شَكٍّ مِّمَّا تَدْعُونَنَا إِلَيْهِ مُرِيب؛[1] آيا خبر كساني كه پيش از شما بودند، قوم نوح و عاد و ثمود، و آنانكه بعد از ايشان بودند [و] كسي جز خدا از آنان آگاهي