خشن و سنگدل خود را براي قتل عامّ مردم يَمَن به آن ديار گسيل داشت و به او فرمان داد كه «تمام كساني كه در اطاعت علي هستند به قتل برساند».[1]
ابن ابي الحديد ميگويد: «معاويه پرچم عداوتِ علي(عليه السلام) را بر پا داشت، لعن او را انتشار داد، خودش در همه جا بر حضرت لعنت ميفرستاد،[2] و در پايان خطبة نماز جمعه نيز ميگفت: «خدايا، ابوتراب از دين تو برگشت، و مانع [پيمودن] راه تو شد؛ پس به لعنتي مصيبتبار، لعنتش كن و به عذابي دردناك گرفتار».[3]
همچنين معاويه به اين منظور بخشنامهاي صادر كرد و به سراسر بلاد تحت سلطهاش فرستاد تا آنان نيز حضرت را لعن كنند. اين فرمان اجرا شد و لعنِ وليّ خدا به صورت يك سنّت در آمد،[4] و تا زمان خلافت عمر بن عبدالعزيز ادامه يافت.[5]
ابن ابي الحديد از قول جاحظ ـ دانشمند معروف اهلسنّت ـ ميگويد جمعي از مردم به معاويه گفتند: تو كه به آرزويت (دربارة علي(عليه السلام)) رسيدي پس چرا از لعن علي بن ابيطالب دست بر نميداري؟ او در پاسخ گفت: «به خدا سوگند، از اين كار دست نميكشم مگر آنكه كودكان و خردسالان بر چنين سنّتي تربيت شوند، و بزرگان در عمل به آن به كهنسالي برسند، و اين روش تا زماني كه ديگر كسي فضيلتي از او را به ياد نداشته باشد و منقبتي از وي را بازگو نكند ادامه خواهد يافت».[6]
[1] ابنابيالحديد، شرح نهجالبلاغه، ج 1، ص 340. [2] محمّدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج 33، ص 176 177 (پاورقي). [3]اللّهمّ إنّ اباتراب الحد في دينك و صدّ عن سبيلك، فّالعَنْهُ لَعْناً وبيلاً و عَذِّبْهُ عذاباً اليما: (ابنابي الحديد، شرح نهجالبلاغه، ج 4، ص 56 ـ 57). [4] ابن ابي الحديد به نقل از كتاب ربيع الابرار، نوشتة زَمَخْشري، از قول جاحظ ميگويد در دورة بنياميه بيش از 70 هزار منبر وجود داشت كه بر آنها، طبق سنّت معاويه، لعنت علي(عليه السلام) صورت ميپذيرفت (محمّدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج 33، ص 178، پاورقي). [5] ابن ابي الحديد، شرح نهجالبلاغه، ج 4، ص 57. [6] محمّدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج 33، ص 214.