رفع اختلاف از ميان امّتها نيز از جمله رسالتهاي پيغمبران است: لِيُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي يَخْتَلِفُونَ فِيهِ وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ كَفَرُواْ أَنَّهُمْ كَانُواْ كَاذِبِين؛[1]«هدف اين است كه آنچه را در آن اختلاف داشتند براي آنان روشن سازد، و كساني كه منكر شدند، بدانند كه دروغ ميگفتند».
رسولان همچنين آمدند تا مردم را پاك وپاكيزه كنند و به آنان كتاب و حكمت بياموزند و آنچه نميدانستند به ايشان ياد دهند: كَمَا أَرْسَلْنَا فِيكُمْ رَسُولاً مِّنكُمْ يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِنَا وَيُزَكِّيكُمْ وَيُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُعَلِّمُكُم مَّا لَمْ تَكُونُواْ تَعْلَمُون؛[2] «همانطور كه در ميان شما، فرستادهاي از خودتان روانه كرديم، [كه] آيات ما را بر شما ميخواند، و شما را پاك ميگرداند، و به شما كتاب و حكمت ميآموزد، و آنچه نميدانستيد به شما ياد ميدهد».
يكي ديگر از منافع وجود انبيا اين بود كه غير از ابلاغِ اصل حكم به مردم، در زمينة مشاجرات ميان آنان به قضاوت مينشستند و آن احكام را بر مصاديقش تطبيق ميدادند: إِنَّا أَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللّه؛[3]«ما اين كتاب را به حق بر تو نازل كرديم تا به آنچه خداوند بر تو آموخته، در ميان مردم داوري كني».
«برخي انبيا مقامي بالاتر از قضاوت نيز داشتهاند؛ يعني رسماً رئيس حكومت و جامعه بودهاند و مردم ميبايست از آنان اطاعت كنند. آية 64 سورة نساء ميفرمايد: وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللّه؛ «هيچ پيامبري را نفرستاديم جز آنكه ديگران به امر خدا مطيع فرمان او شوند».
بنابراين هر پيامبري، هر چه ادعا كند كه از جانب خداست و لازم است انجام شود، مردم بايد بپذيرند ... . اگر فرمود من به عنوان حاكم جمعيت تعيين