كَشَد. پس از آن نيز، ياران او همواره با فرستادگان خداوند و پيروان آنان در كشمكش و ستيزه بودهاند. پس از پيامبران نيز نوبت به امامان و اولياي دين رسيد. پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) به فرمان خداوند، اهلبيت خويش را «ولي» و جانشين خود معرفي كرد و زمام امر دين و مسلمين را به ايشان سپرد. در اين باره نيز دشمنيها ادامه يافت و جلوهاي ديگر به خود گرفت. اين خصومت همچنان باقي ماند تا سلسلة امامت با غيبت كبراي دوازدهمين معصوم(عليه السلام) وارد مرحلهاي ديگر شد. فقيهان دين، با ويژگيهايي كه معصومان(عليهم السلام) بر شمردهاند، پس از ايشان، امر ولايت را ادامه ميدهند، و بر مردم فرض شده است كه از ايشان اطاعت كنند. در اين مرحله نيز عداوتِ اهل باطل با اصحاب حق ادامه دارد و در قالبي و جلوهاي جديد رخ نموده است. به اين ترتيب دشمني ياران باطل با پيروان حق هر بار در جلوهاي جديد آشكار شده است، كه ما آنها را ذيل سه عنوان «نبي ستيزي»، «ولي ستيزي»، «روحاني ستيزي» بر ميرسيم.
نبيستيزي
نخستين جلوة عداوت شيطان با اهل حق، «نبي ستيزي» است. او پس از سرپيچي و عصيان در برابر امر خداوند، و بيرون شدن از صف ملائك و مقربان، قسم ياد كرد كه يك دَم از دشمني با انسان باز ننشيند و از پيش و پس و چپ و راست،[1] براي آنان دام بگشايد و ايشان را در سركشي از امر حق، با خود همراه سازد.
[1]قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنِي لأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ * ثُمَّ لآتِيَنَّهُم مِّن بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَيْمَانِهِمْ وَعَن شَمَآئِلِهِمْ وَلاَ تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِين؛ «[(شيطان)] گفت: پس به سبب آنكه مرا به بيراهه افكندي، من هم براي [فريفتن] آنان، حتماً بر سر راه راست تو خواهم نشست. آنگاه از پيش روي و از پشت سرشان و از طرف راست و از طرف چپشان بر آنها ميتازم و بيشترشان را شكرگذار نخواهي يافت» (اعراف، 16 ـ 17).