شخصيت معنوي و منشِ سياسيِ مرحوم مدرس در نظر امام خميني بسيار ستودني بود. ويژگيهاي برجستهاي همچون اخلاص، روشن بيني، آينده نگري، شجاعت، صلابت، دشمن شناسي و دشمن ستيزي و پايمردي در برابر دشمنان، او را شيفتة اين پير بزرگ ساخته بود، و از همين روي، او از همان ابتدا به منزل ايشان در تهران رفت و آمد داشت.[1]
امام، همچنين با فعاليتها و مبارزات آيتالله مدرس طيّ پنج دوره نمايندگي ايشان در مجلسهاي دوم تا ششم به خوبي آشنا بود، و تلاشهاي خستگي ناپذير ايشان را در تَثبيت مشروطه، در برابر استبداد رضاخاني و استعمار غربي، از نزديك درك ميكرد؛ مبارزاتي كه سرانجام به تبعيد و شهادت ايشان انجاميد.[2]
استبداد سياهِ رضاخاني
پس از كودتاي سوم اسفند 1299 ه . ش. رضاخان، فرماندهي كلّ قوا را به دست گرفت و سردارِ سپه شد. او چند سال بعد، در آذر ماه 1304 ه . ش. بر تخت سلطنت نشست و تا 16 سال بعد بر مردم ايران ستم كرد و با دين اسلام جنگيد.
منعِ برپايي مجالس عزاداري سيدالشهدا(عليه السلام)، قانون منعِ حجاب، سركوب حركتهاي ديني، ايجاد فشار و خفقان سياسي و اجتماعي و ديگر اعمالِ ضد ديني، از جمله ويژگيهاي اين دورة تاريك است.
امام خميني(رحمه الله) در اين دوران نيز حضور و فعاليت داشت و با مظاهر دين ستيزي پهلوي مبارزه ميكرد. نگارش كتاب كشف الاسرار نمونهاي از افشاگريها و اعتراضهاي ايشان به وضع آن روزگار است:
دستوري كه دولت ديكتاتوري رضاخان داده، يك پول سياه ارزش
[1] صحيفة نور، ج 15، ص 261. [2] حسن مدرس، نطقها و مكتوبات و يادداشتهايي پيرامون زندگي (مجاهد شهيد) سيدحسن مدرس، ص 7.