سقوط در پرتگاههاي انحراف نگاه ميدارد و راههاي هدايت خويش را بر او آشكار ميكند:
وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِين؛[1] و كساني كه در راه ما كوشيدهاند به يقين راههاي خود را بر آنان مينماييم، در حقيقت خدا با نيكوكاران است.
رفاهطلبي و معنويتگريزي؛ خطري براي نهضت
سادهزيستي و معنويت محوري، از جمله عوامل مهم موفقيت و پيروزي نهضت پانزده خرداد و تأسيس و بقاي جمهوري اسلامي بوده است. حضور پر رنگ اين دو ويژگي در ميان مردم و طرفداران و نيز رهبران نهضت مانعِ آن بوده كه مشكلات داخلي و تحريمهاي خارجيِ اقتصادي، كيانِ حكومت اسلامي را به خطر اندازد. اما نكتة مهمي كه بايد بدان توجه داشت و همگان را بدان توجه داد، لزوم حفظ روحية زهد و سادهزيستي و معنويتگرايي در ميان تمام طبقات جامعه، و بهخصوص قشرهايي است كه بيشتر در معرض آفات مزبور قرار دارند. سوداگران، بازاريان و اصناف و قشرهاي پردرآمد، از اين جملهاند.
امر به اين معروف، وظيفهاي است كه به طور كلّي بر عهدة تمام اعضاي جامعة اسلامي، و به طور خاص بر دوش نهاد روحانيت نهاده شده است، و طبق آنچه گذشت، كسي كه مردم را به امري توصيه ميكند، خود نيز بايد بدان پايبند باشد. يكي از دلايلي كه زهد و سادهزيستي را بر روحانيان واجب ميكند آن است كه يك مبلغ، خود بايد الگوي عملي اسلام باشد، و چنان رفتار كند كه همگان به او اعتماد ورزند و صدق توصيهها و گفتههاي وي را در عمل مشاهده كنند. رهبر قيام پانزدهم خرداد و بنيانگذار جمهوري اسلامي، خود يكي از برترين الگوهاي معنويتگرايي و وارستگي بود. از همان