مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ وَمَن يَكْفُرْ بِآيَاتِ اللّهِ فَإِنَّ اللّهِ سَرِيعُ الْحِسَاب؛[1] در حقيقت، دين نزد خدا همان اسلام است، و كساني كه كتاب آسماني به آنان داده شده با يكديگر به اختلاف نپرداختند مگر آنكه علم براي آنان [حاصل] آمد؛ آن هم به واسطة حسدي كه ميان آنان وجود داشت، و هركس به آيات خدا كفر ورزد، پس بداند كه خداوند زودشمار است.
اغلب بدعتها و كجرويها در دين، كه تا كنون موجب گمراهي مردمان بيشماري شده و نحلهها و فرقههاي ضالة بسياري در تاريخ پديد آورده است، برخاسته از جاهطلبيها، برتريجوييها و حسدورزيهاي كساني بوده است كه جزو عالمان ديني شناخته ميشدهاند؛ علمايي كه به حق خود راضي نبوده، به ديگران رشك ميورزيدند و به حقوق آنان تجاوز ميكردند. اين سركشيها، همگي به ناپرهيزگاري باز ميگردد. عِلم، براي نَفْسي كه پالايش نيافته باشد، همچون تيغ است در دست زنگيِ مست، و عالِم كمتقوا، هم خود تباه ميشود و هم ديگران را گمراه ميسازد. همانطور كه از آية فوق به روشني برميآيد، اين انحرافها به دليل نقص شناخت در زمينة معارف دين صورت نگرفتهاند؛ ضعف آگاهي دربارة اوضاع زمانه نيز موجب اين بدعتها نشده است؛ بنابراين آيا هيچ اميد يا تضميني هست كه همگان گرفتار اين بيراهگيها نشوند؟ آيا ميتوان از اين بلاي بزرگ در امان ماند؟
پاسخ آن است كه لطف پروردگار شامل حال كساني خواهد بود كه در راه او و به خاطر او توان خود را به كار گيرند و در كنار تحصيل و فعاليت خود به تهذيب نفس و تربيت آن كمر بندند. اگر كسي چنين كند و رابطه خود را با پروردگار عالم تقويت سازد و آنچه آموخته است به كار گيرد، خداوند او را از