كتاب خدا: پس از اثبات وجود خدا و آشنايي با برخي صفات و ويژگيهاي او، نظير حيات و علم و قدرت و... ، و نيز پس از اينكه روشن شد حكمت الهي اقتضا ميكند كه شناخت لازم را در اختيار همة انسانها قرار دهد، و راهي معين سازد كه بر اساس آن راه، آدمي بتواند هدف و كيفيت رسيدن بدان را بشناسد، و اين راه چيزي جز وحي و نبوّت نيست، نوبت به شناخت كتاب خدا ميرسد. قرآن به منزلة منبع عظيمي كه وحي ناب خداوند به بزرگترينِ پيامبران(صلى الله عليه وآله)، و به مثابة كتابي مشتمل بر تمام معارفي كه آدمي براي خوشبختي دنيا و سعادت آخرت بدان نياز دارد، دومين امري است كه بايد به دقت شناخته و آموخته شود.
سنّت معصومان(عليهم السلام): مرتبهاي از فهم قرآن با رعايت اصول و قواعد زبان عربي براي همگان ميسر است؛ يعني با شناخت معاني واژههاي زبان قرآن و آگاهي از قواعد صرف و نحو و معاني و بيان، و قوانين عامِّ درك متن، ميتوان تا حدي مقصود آيات را فهم كرد. اما شناخت كامل و دقيق دين، كه بخش بسيار بزرگي از آن وابسته به شناخت صحيح و كافي از قرآن است، بايد از طريق آشنايان معصومِ آن صورت گيرد. سخنان پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) و اهلبيت(عليهم السلام) از جهات مختلفي شرط ضروري فهم درست قرآن و احكام اسلام است، و خداوند وظيفة تفسير و تأويل آيات را بر عهدة ايشان قرار داده است. براي نمونه، قرآن كريم احكام شريعت را معمولاً به گونهاي مجمل يا مهمل بيان كرده، كه بر مصداقهاي گونهگوني قابل انطباق است. بيان تفاصيل و جزئيات اين احكام و آموزش آنها به مردم از وظايف حضرت رسول(صلى الله عليه وآله) و پس از ايشان بر عهدة امامان معصوم(عليهم السلام) بوده است.
همچنين بر اين اساس كه آيات قرآني معاني متعددي دارند و پارهاي از آنها معاني باطني و دروني قرآن به شمار ميآيند، و به سادگي آشكار نميگردند، بايد به امينان و آشنايان آنها عرضه شوند.