روحانيت و يافتن نقاط ضعف و قوت حوزة علميه ـ به منزله پايگاه اصليِ اين نهاد ـ يكي از مهمترين مسائلي است كه بايد بدان پرداخت.
آسيبشناسي نهاد روحانيت را، در نگاهي كلّي، ميتوان در دو بخش بررسي كرد. بخش نخست ناظر به شگردهايي است كه دشمنان داخلي و خارجي بر ضد رهبران و عالمان ديني انديشيده و به كار بردهاند، و بخشي ديگر ناظر به آسيبشناسي درونيِ اين نهاد و يافتن نقاط قوت و ضعف آن است.
درباره بخش نخست تا حدي در فصلهاي پيشين بحث كرديم، و در اين مقام به بخش دوم خواهيم پرداخت.
جايگاه عالمانِ دين در منظر اسلام
اسلام، كاملترينِ اديان است و تمام نيازهاي آدمي را به بهترين نحو برآورده ميسازد: مباني عقيدتي و ايدئولوژيكِ اين دينْ بسيار مستحكم و متقن؛ نظام ارزشيِ آن جامعِ سعادت دنيا و آخرت؛ قوانين حقوقي و راهبردهاي سياسي و بينالمللياش قوي و غني؛ و آموزههاي فراگير و جهانشمول آن مطابق و موافق فطرت آدمي، و براي تمام زمانها و مكانها نازل شده است. فرهنگ و قوانين جامع اسلام در عمل نيز ثابت كرده است كه توانايي ادارة جوامع را دارد و قادر است با نفوذ در تمدنها و فرهنگها، مردم را هدايت كند و ملّتها را به نحوي جامع، سعادتمند سازد. تحولات شگرفي كه اسلام در جزيرة العرب دوران جاهلي پديد آورد و طيّ مدتي كوتاه، پيروان خود را به متمدنترينِ جوامع دنيا تبديل كرد، شاهدي بر اين مدعاست. اروپا نيز بخش عظيمي از پيشرفتهاي علمي و فرهنگيِ خود را مرهون فرهنگ اسلام است كه از اندلس وارد اين قاره شد و به سرعت در آن گسترش يافت و موجب شكوفايي آن گشت. اين واقعيت تاريخي نيز گواه ديگري بر جامعيت و كارآمديِ نظام و فرهنگ اسلامي در عرصههاي كلان اجتماعي به شمار ميآيد.