يكي از زمينههايي كه روحانيت و مردم را به هم پيوند ميزند احكام اقتصادي است. بر اساس دستورات اسلام، مسلمانان مسائل و امور اقتصاديِ خود را نزد پيشوايان و عالمانِ ديني ميبرند و همواره براي انجام تكاليف اقتصاديِ ديني خويش، نظير خمس و زكات، از مراجع و عالمانِ دينيِ خويش مدد جستهاند. همچنين انواع معاملات و مسائلي كه از رهگذر كسب و تجارت و امر معاش براي مردم پيش ميآمده نيز آنان را با روحانيون مرتبط ميساخته است.
مسائل عبادي، يكي ديگر از زمينههاي پيوند مردم مسلمان با اهل علم بوده است و مردم همواره براي آگاهي از وظايف عبادي خود، نظير احكام نماز و روزه و حج، از مراجع تقليد خود فتوا خواستهاند و براي سؤال در اينباره به فارغ التحصيلان علومِ ديني مراجعه كردهاند.
همچنين از قديمالايام روحانيت مرجع حل و فصل بسياري از اختلافات خانوادگي و شخصيِ افراد بوده و عالمانِ خودساخته و جامعنگر همواره مرجع حل اختلافات اخلاقي و خانوادگي مردم بودهاند.
پيوستگيِ قلبي و دينيِ ميان مردم و عالمان دين چنان وثيق بوده است كه بسياري افراد ترجيح ميدادند مشكلات حقوقي و دعاوي قضايي خويش را هم نزد روحانيان پرهيزگار و مورد اعتماد خويش حل و فصل كنند تا اينكه به دستگاههاي قضاييِ حكومتهاي غاصب شكايت برند. به اين ترتيب روحانيت به نوعي، مرجع قضاييِ امّت مسلمان نيز به شمار ميرفته و از اين جهت رقيبي براي دستگاههاي حكومتي محسوب ميشده است.
گذشته از اين امور، اعتماد همهجانبة مردم به عالمان وارسته و پيشوايان بزرگ دينيشان، با توجه به جامعيت شخصيت و بينش عميق آنان در حوزة امور سياسي، رهبران ديني را به رهبران سياسيِ جوامع مسلمان نيز بدل