حضور دارند كه قادرند با ابتكار و خلاقيت و با كنار گذاشتن روحية تقليد از غرب و شرق، و انفعال در برابر فكر و صنعت و تبليغات آنها به فعاليتهاي فكري در زمينههاي اجتماعي و سياسي و... دست زنند و با ارائه افكار و طرحهاي نوين و مطابق با تعاليم و آرمانهاي دين، جامعه و فرد را به سوي هدف والايي كه اسلام براي آنان ترسيم كرده سوق دهند.
البته بايد توجه داشت برخي الگوهايي كه تا كنون از نظامهاي غربي برگرفته شده، بنا به ضرورتها و مصالح زماني و موقعيتهاي خاصي صورت پذيرفته است. مجلس شورا، و نحوة برگزاري انتخابات ونيز انتخابات رياست جمهوري، نمونههايي از اين جملهاند.
اما آيا به راستي، هيچ راه بهتري براي شناسايي و انتخاب كارگزاران و مسئولان كشور، بر اساس بينش اسلامي نميتوانيم يافت؟
در روزهاي آغاز پيروزي نهضت و در بحبوحة درگيريهاي داخلي ميان گروهها و ترورهاي پرشمار و خونبارِ آن زمان، تدوين سريع قانون اساسي ضرورتي انكار ناپذير بود، ولي اين امر، هرگز بدان معنا نيست كه قانون مزبور بهترين و آخرينِ راهها را پيش روي نهاده است و هيچ شيوة بهتري براي ادارة نظام وجود نخواهد داشت.
بنابراين بايد انديشهوراني متعهد و متخصص، به دنبال طرح تئوريهاي جديد علمياي باشند كه بر مباني و آموزههاي ديني منطبق بوده، سعادت و پيشرفت فرد و جامعه را تأمين كند.
براي نمونه ميتوان انديشيد كه آيا براي انتخاب مسئول اجراييِ كشور، غير از همين شيوة مرسوم، راه ديگري وجود ندارد؟ آيا اگر اين انتخاب به شيوهاي شبيه انتخابات خبرگان صورت ميگرفت، فرد شايستهتر و كارآمدتري برگزيده نميشد؟ اين شيوة جديد چه محاسن و چه معايبي در قياس با انتخابات رياست جمهوري طبق روشهاي قبل دارد؟...