حالت انفعال خارج شود و بر غرايز و جاذبههاي گوناگون حاكم گردد و خواستهاي را فداي خواستهاي ديگر سازد. اينجاست كه با ترجيح كاري بر ديگري، عمل او ارزش مييابد.
اين ارزش تنها دربارة موجودي صدق ميكند كه گرايشهاي متضاد داشته باشد، و اگر موجودي همچون فرشتگان، تنها يك نوع «ميل» داشته باشد، انتخاب نيز براي او مطرح نخواهد بود. لذت فرشتگان تنها در عبادت خداست و اساساً لذات شيطاني در آنان راه ندارد. به اين ترتيب، ملائك مختارند يعني مانند موجودات طبيعي بياراده نيستند و نيز تحت تأثير عامل جبري برخلاف ميل و خواستشان حركت نميكنند ولي انتخابگر نيستند؛ اما انسان داراي خواستههايي متضاد است و افزون بر اختيار خويش بايد دست به انتخاب بزند.[1]
جهان؛ عرصة امتحان الهي
اين انسانِ انتخابگر، به اقتضاي حكمت پروردگار و بنا بر شرايطِ تكويني عالم خاك، قوا و امكاناتي در اختيار دارد. از سويي چراغ عقل به دستش داده شده تا از درون راهنماي او باشد، و چون اين نور دروني براي هدايت يافتن او بسنده نيست، پيامبران بزرگواري نيز فرستاده شدهاند تا با تعاليم خود او را ياري كنند.[2]
لطف خداوند همچنان ادامه دارد. پروردگار متعال، فرشتگاني را نيز آفريده است كه در حق مؤمنان دعا كنند و در پيمودن راه حق مددكارشان باشند.[3]
همچنين از سوي ديگر، در سرشت آدمي غرايزي حيواني نهاده شده است. اين غرايز براي ادامة حيات و نسل او ضرورياند. هواهاي نفساني و وسوسههاي شيطان نيز انسان را به سوي خود فرا ميخوانند.