توجه يارانِ امام را به خود معطوف كرده بود، مسئلة وحدتبخشي به گروهها و گرايشها و نيروهاي پراكندة انقلاب و برنامهريزي و سازماندهي قواي موجود بود. با وجود اختلاف سليقهها و تفاوت ديدگاههاي ميان نيروها و مبارزان، چه راهكارهاي عملياي براي حفظ و تداوم و پيشرفت نهضت بايد به كار گرفته ميشد؟ و در صورت پيروزي نهضت و تأسيس حكومت و تشكيل جامعة اسلامي كدام يك از دو الگويِ رايج دنيا، به تأييد رهبر نظام ميرسيد؟
همان طور كه از رهبر مدبّر و دينمداري همچون امام خميني(رحمه الله) انتظار ميرفت ايشان هيچ يك از شيوههاي رايج در غرب و شرق را كارآمد نيافتند و براي رسيدن به مقصود الهي خويش از شيوهاي سازگار با هدف نهضت دينيشان بهره بردند. در همان روزهاي آغازين نهضت، جمعي از مردم و اعضاي هيئتهاي مذهبيِ تهران، كه در حقيقت هستة اوليه نهضت را تشكيل ميدادند، براي اعلام وفاداري و بيعت با امام خميني(رحمه الله) نزد ايشان آمدند. در اين جلسات از امام راهكاري خواستند كه به مدد آن، با وجود اختلاف عقيدهها و روشهاي ميان نيروهاي طرفدار نهضت، وحدت ميان آنان حفظ شود و همكاري و برنامهريزي و سازماندهيِ درستي بين آنان صورت گيرد.
طرح ابتكاري امام خميني(رحمه الله) در اين باره آن بود كه هرگروهي هويّت شخصي خويش را حفظ كند و فعاليتهاي خود را ادامه بدهد؛ اما هر يك از گروهها نمايندهاي از ميان خود انتخاب كنند و مجمع نمايندگان تشكيل گردد. به اين ترتيب نمايندگان مزبور با هم ارتباط داشته، ميان آنان وحدت، همدلي و همكاري برقرار ميشد، و همگي ميتوانستند با برنامهريزي صحيح و همدلانه، نيروهاي خود را هماهنگ سازند، و با سازماندهي مناسبِ آنان براي رسيدن به اهداف مشتركشان تلاش كنند.
همان طور كه از رهبري خلّاق و تيزبين انتظار ميرود، امام خميني(رحمه الله) تلفيق هيئتها و گروههاي مذهبي را پيشنهاد نكرد؛ چراكه اين امر دو مشكل