پس از دو مرحلة قبل، گام بعد براي انحراف جامعة اسلامي و بهخصوص نسل جوان، روي كار آوردن دولتهاي غربزده است؛ چراكه وجود و حضورِ دولتي اسلامي و مدافع ارزشهاي اصيل امام و انقلاب، يكي از بزرگترين موانعِ استحالة فرهنگي جوامع مسلمان به شمار ميآيد.
پيامدهاي هجوم و استحاله فرهنگي
با توجه به رويكرد كلان دشمنان در زمينة تهاجم فرهنگي، ميتوان دريافت كه «تربيت و بهكارگيري قدرتطلبان داخلي»، «ترويج ملّيگرايي به جاي ارزشهاي اسلامي» و «روي كار آورد دولتهاي متمايل به غرب» به منزلة زمينهسازي براي پياده كردن شگردهاي اصليِ استحالة فرهنگي جامعه اسلامي و بهخصوص نسل جواناند و نقش مقدّمي دارند. با فراهم شدن اين مقدمات، دشمان ميتوانند هجمههاي خطرناك و مرگبار خود را در حوزههاي باورها و ارزشها و رفتارها سامان دهند و بر جان و ايمان مردم مسلمان بتازند.
اما پيش از پرداختن به برخي مظاهر اين هجمهها، پرداختن به پيامدهاي استحالة فرهنگي، ما را در فهم بهتر جهتگيريهاي دشمنان در اين زمينه ياري ميدهد.
بيترديد آنچه موجب قيام و مقاومت ملّت مسلمان در برابر رژيم پهلوي و نيز حكومتها و قدرتهاي استعماريِ پشتيبان آنها شد روحية دينمداري و اسلامخواهي آنان بود. مردم مسلمان و با ايمانِ ايران، يقين داشتند كه تنها راه دستيابي به سعادتِ آخرت و خوشبختي دنيا، عمل به تعاليم جاويدانِ اين دين است. از اين روي براي برپاييِ آن قيام كردند و با ياري خداوند و به رهبري امام خميني(رحمه الله) توانستند رژيم قدرتمندِ پهلوي را ساقط كنند. آنان ميدانستند اگر در اين راه پيروز شوند گامي بلند در راه رسيدن حكومت