اسلامي برداشتهاند و به اين ترتيب زمينة رسيدن به سعادت دنيا و آخرت را فراهم ساختهاند، و اگر هم در اين ميدان به شهادت ميرسيدند، باز هم به فوز عظيمي دست يافته بودند. اين نگره عميق ديني، رهاورد ايمانِ وثيقي بود كه مردم شيعة ايران در دل داشتند، و اين همه، حاصل يقين به آيات نوراني قرآن و گفتار و كردارِ بينقصِ معصومان(عليهم السلام) بود. به عبارت ديگر اين قدرت بيكرانِ ملّت، برخاسته از يقين قلبي و سترگي بود كه آنان از آموزههاي دينيشان به دست آورده بودند، و بر اساس همان ايمان و يقين، به رهبريِ وليّ فقيه زمانهشان گردن مينهادند و براي حفظ ارزشهاي دينيشان از بزرگترين داراييشان به راحتي ميگذشتند و در راه آرمانهاي خود جان ميدادند. اينچنين بود كه سركوبهاي خونين رژيم پهلوي نتيجهاي عكس ميبخشيد و قيامهايي به بزرگيِ نهضت پانزدهم خرداد رخ ميداد و پيروز ميگشت. همچنين مقاومت شگفتانگيز مردم در مقابل قدرتهاي بزرگ جهان پس از پيروزي انقلاب، در نهايت به همين يقين و ايمان وثيق آنان باز ميگشت.
بر اين اساس، اگر به طريقي اين يقين به ترديد و شك بدل شود، ايمان به غيب و وعدهها و وعيدهاي دين از ميان ميرود، و دستگاه ارزشي، و در حقيقت «غيرت ديني» و نيروي مقاوم و محركِ بينهايتِ ملّت شيعة ايران ـ و نيز تمام ملّتهايي كه انقلاب اسلامي را الگوي عملي خويش قرار دادهاند ـ روي به ضعف و افول مينهد، و اگر چنين شد، مركز و بنياد اصلي نظام و حكومت اسلامي، يعني ولايت فقيه، تضعيف ميشود و رفتهرفته فرو ميريزد.
اين همان هدفي است كه دينستيزانِ جديد در پيِ آناند و با كسب آن در حقيقت بلندترين گام براي رسيدن به مطامع استعماريشان را برداشتهاند.
امروزه، تشكيك در مباني فكري و اعتقادي جامعه و بهخصوص نسل جوان، با سرعت و قوتِ بسيار صورت ميگيرد، و وابستگان و فريبخوردگان، در تمام عرصههاي اجتماع ـ از جمله مطبوعات، نشريات، ديگر رسانهها،