نظام به شمار ميرود ـ نتيجهاي معكوس خواهد داشت، و به اين نتيجه رسيدند كه بايد با استفاده از شگردهاي پيچيده و نامحسوس، در فرهنگ مردم نفوذ كنند و با ايجاد استحاله در عناصر اصليِ آن ـ يعني باورها، ارزشها و رفتارها ـ پايههاي قدرت و مايههاي پيروزي نظام جمهوريِ اسلامي را متزلزل سازند. به اين ترتيب، شگرد پيچيده و دراز مدتِ «هجوم فرهنگي» در دستور كار مخالفان اسلام و انقلاب قرار گرفت. امام خميني(رحمه الله) در اين باره ميفرمايد:
آن كارشناسها فهميده بودند كه اين پيروزي از اسلام است. مردم كه نميآيند براي امور دنيوي به شهادت برسند. مردم ميگويند ما ميخواهيم براي اسلام شهيد بشويم ... . اين جهت، جهتي اصيل است؛ اصل مطلب است. [دشمنان گفتند] اين را بايد شكست. با قلمها، با گفتارها شروع كردند به حملهكردن به اين سنگر؛ [به بهانههاي مختلف از اين قبيل كه] اسلام امروزه ديگر به درد نميخورد؛ اسلام مال هزار و چهارصد سال پيش است؛ اسلام حالا ديگر بيخود است... .[1]
نسل جوان؛ كانون هجمه فرهنگيِ دشمنان
دگرگون ساختن باورها و ارزشها، امري مشكل و در عين حال بسيار ظريف و پيچيده است، و بيترديد صعوبت اين كار زماني بيشتر ميشود كه اعتقاداتْ نهادينه شده و در جان آدمي رسوخ كرده باشند. از سوي ديگر، سرمايهگذاريِ فرهنگي دربارة نسلهايي كه اثر پذيري آنها بسيار زمان و توان ميطلبد و همچنين از عمر آنها، در قياس با نوجوانان و جوانان، مدت زيادي باقي نمانده است براي دشمنان چندان ثمرهاي نخواهد داشت. بنابراين، آنان در عين حال كه براي استحالة فرهنگي تمام جامعة مسلمان برنامههاي بسيار فراگيري دارند، بيشترِ توان و سرماية خود را در اين زمينه، براي هجوم به نسل جوان و نوجوان