همچون رياست جمهوري را ندارد، نميتواند با استناد به اصل وحدت در انسانيت، مدعي چنين حقي شود.
با توجه به اين نكات و با نظر به ديگر مباني و اصول شريعت مقدس در اين زمينه ميتوان گفت كه در حكومت اسلامي حقوق و وظايف غير مسلمان با مسلمان متفاوت است. غير مسلمان نه همة وظايف يك مسلمان را بر عهده دارد و نه از همة حقوق او برخوردار است.[1]
اما به هر روي طرح و ترويج شعارهايي از اين دست ـ كه از سالهاي پاياني دهة دوم انقلاب روي به گسترش نهاده است ـ جز ميدان يافتن فرقهها و مسلكهاي ضالّه و احزاب و گروههاي دينستيز و سكولار و سوء استفادة دشمنان داخلي و خارجي انقلاب نتيجهاي نخواهد داشت.
تهاجم فرهنگي اساسيترين شگرد دين ستيزان
شكلگيريِ قيامها و نهضتهاي سياسي در ايران، مرهون عوامل گوناگوني است. اما اگر نمونههايي همچون جنبش تحريم تنباكو، نهضت مشروطيت، قيام سردار جنگل، نهضت ملّي شدن صنعت نفت و بسياري حركتها و قيامهاي ديگر در تاريخ سياسي ايران به درستي و دقت بازكاوي شوند، آشكار ميگردد كه «اسلامخواهي و دينپروري مردم» و «رهبري و اقتدار معنوي روحانيان و علماي دين» عوامل اصليِ شكلگيري و پيروزي آنها بوده است، و رژيمهاي حاكم نيز رفتهرفته به اين امر بيشتر پي ميبردند و ميكوشيدند تا اين موانع بزرگ را از پيش روي بردارند. عظمت نهضت پانزدهم خرداد اما، چنان نظرگير و رعبانگيز بود كه نقش دو عامل فوق را برجستهتر، و خطر آنها را براي بقاي حكومت پهلوي و در حقيقت ادامه استعمار ايران به دست
[1] براي آگاهي بيشتر در اين زمينه مراجعه كنيد به: محمّدتقي مصباح يزدي، نظريه سياسي اسلام، ج1، ص 311ـ320.