جاي مانده، دانشي با نام «علم الحديث» تأسيس شده است، و حديث شناسان، به مدد شيوههايِ گوناگونِ اين علم، اسرائيليات و اخبار ناسره را كشف ميكنند و اين ترفند ديرينِ دينستيزان را خنثي ميسازند.
تحريف معنوي: گاه تحريف در آموزههاي دين به گونهاي است كه نص قرآن يا متن كلام معصوم را تغيير نميدهند؛ بلكه آنها را بر خلاف مفهوم و مراد حقيقيشان تفسير و تأويل ميكنند. بيشترين تحريفها در زمينة آموزههاي قرآني و آرمانهاي انبيا و امامان(عليهم السلام) از همين قسماند. تحريفگران با اهداف سياسي يا روانيِ مختلف و نيز با دستاويزهاي گوناگون، خواستههاي نفساني خويش را بر دين تحميل ميكنند و مطالبي را به قرآن و پيامبران و امامان(عليهم السلام) نسبت ميدهند كه با روح آموزههاي دين ضديت دارد.
متون تفسيري و روايي نيز وقوع چنين تحريفهايي را خبر دادهاند. ابوذر(رحمه الله) ميگويد هنگامي كه آية يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَتَسْوَدُّ وُجُوهٌ...[1] نازل شد، پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود: روز قيامت از مردم سؤال ميكنند كه با ثقلين (قرآن و عترت) چه كرديد؟ آنان ميگويند: اما الاكبر فَحَرَّفناهُ و نَبَذْناه وراء ظهورنا، و اما الاصْغَرُ فعاديناه و ابغضناه و ظلمناه ...؛[2] «ما ثقل اكبر (قرآن) را تحريف كرديم و پشت سر انداختيم، و با ثقل اصغر(عترت پيامبر) دشمني كرده، كينه ورزيده، [بر آن] ستم روا داشتيم...».
اين شگرد، پيشينهاي بس كهن دارد، و سابقه تحريف معنوي در آموزههاي اسلامي به دوران صدر اسلام باز ميگردد. پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) نيز در اينباره ميفرمايد: قال الله جل جلاله: ما آمَنَ بِي مَنْ فَسَّرَ بِرَأيِهِ كلامي؛[3] «خداوند متعال فرموده است: كسي كه سخن مرا بر اساس رأي خود تفسير كند به من ايمان نياورده است».
[1] آل عمران (3)، 106. [2] سيد هاشم حسيني بحراني، البرهان في تفسير القرآن، ج1، ص 308، حديث 1. [3] محمّد بن علي ابن بابويه (شيخ صدوق)، عيون اخبار الرضا(عليه السلام)، ج 2، ص 107.