ديگر كتابهاي آسمانيِ اصلي در اختيار ما نيست.[1] اما به رغم تمام تلاشهاي دشمنان اسلام، اين نوع تحريف هرگز به قرآن راه نيافته است و اين كتاب آسماني بر اساس وعدة خداوند،[2] از هرگونه تحريف لفظي مصون و محفوظ مانده است.
علماي اسلام جملگي بر مصونيت قرآن از تحريف لفظي اتفاق نظر دارند. محقق معروف، مرحوم كاشفالغطاء ميگويد: «شك نيست كه قرآن از هرگونه كمبود (و تحريف) در پرتو حفظ خداوند محفوظ مانده است؛ همانگونه است كه صريح قرآن و اجماع علما در هر عصر و زمان به اين امر گواهي ميدهند، و مخالفت افراد نادر، اصلاً قابل اعتنا نيست».[3]
در احاديث و روايات بر جاي مانده از پيامبران و امامان معصوم(عليهم السلام) نيز تحريف لفظي راه يافته است، و اين امر، خود از جمله شگردهاي نبيستيزان و وليّستيزان به شمار ميآيد.
اهل فن،گاه از اين سلسله اخبار با عنوان اسرائيليات ياد ميكنند.
گفتني است براي بازشناسي روايات و احاديث معتبر از ميان كلّ اخبار بر
[1] علامه طباطبايي ميگويد: «رويدادهايي كه بر تورات و كتابهاي عهد عتيق گذشته است جاي هيچ شكي را باقي نميگذارد كه اسناد آن مقطوع و بريده است و سندش تنها به يك شخص ـ يعني «عزرا» ـ ميرسد؛ بدون اينكه مستند وي در نقل مطالب و منابع اطلاعاتش در گردآوري و تحقيق معلوم باشد. لذا اين از همگسيختگيِ آشكار، محققان غربي را وادار ساخته كه اين كتابها را از نظر تاريخي ضعيف دانسته، آن را مجموعهاي از افسانههاي ملّي بنياسرائيل بدانند» (تفسير الميزان، ج 3، ص 34). همچنين علامه شعراني ميگويد: از شواهد زندة تحريف انجيل اين است كه در قرآن كريم هر جا از كتاب عيسي(عليه السلام) نام برده، انجيل را به صورت مفرد به جمع، و نزول آن را از جانب خداوند تعالي معرفي ميكند، و اين دو صفت ميرساند كه اناجيل بسياري كه در بين نصارا متداول بوده است، حتي معروفترين آنها يعني اناجيل چهارگانه را انجيل واقعي ندانسته آنها را به رسميت نميشناسد بلكه در آنها اسقاط و تحريفي روي داده و مدتها بعد از عيسي(عليه السلام) نوشته شده است. (نثر طوبي، ج 2، ص 44). [2]نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُون؛ «بي ترديد، ما اين قرآن را به تدريج نازل كردهايم و قطعاً نگهبان آن خواهيم بود» (حجر،9). [3] ر.ك: محمّدجواد البلاغي النجفي، آلاء الرحمن في تفسير القرآن، ج 1، ص 25.