اسم الکتاب : نظريه حقوقى اسلام المؤلف : مصباح یزدی، محمد تقی الجزء : 1 صفحة : 45
خلاف نمىكند. چرا قرآن اين همه بر اين مطلب تأكيد كرده است؟ براى آن كه پس از 1400 سال شيطانى پيدا نشود و بگويد من احتمال مىدهم وعدههاى خدا راست نباشد. قرآن كريم در پاسخ چنين وسوسههايى، خطاب به پيامبر مىفرمايد: وَيَسْتَنْبِئُونَكَ أَحَقٌّ هُوَ قُلْ إِى وَرَبِّى إِنَّهُ لَحَق[1]؛ و از تو خبر مىگيرند آيا آن راست است؟ بگو آرى! سوگند به پروردگارم كه آن قطعاً راست است. وقتى درباره حساب و كتاب صحبت مىكنى، يك عده با شك و ترديد به اين حرفها نگريسته و سؤال مىكنند آيا واقعاً اين حرفهايى كه تو درباره قيامت و دوباره زندهشدن مردگان و حساب و كتاب مىزنى حقيقت دارد و راست است؟ بگو بله، قسم به خدا راست است. يا در جاى ديگر مىفرمايد: زَعَمَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنْ لَنْ يُبْعَثُوا قُلْ بَلَى وَرَبِّى لَتُبْعَثُن[2]؛ كسانى كه كفر ورزيدند، پنداشتند كه هرگز برانگيخته نخواهند شد. بگو آرى سوگند به پروردگارم حتماً برانگيخته خواهيد شد. آشنايان به ادبيات عرب مىدانند كه در اين يك جمله كوتاه (بَلَى وَرَبِّى لَتُبْعَثُن) سه تأكيد آورده است: واوقسم، لام تأكيد و نون تأكيد. اگر بخواهيم به فارسى بگوييم، اين طور مىشود: البته، البته، البته كه حقيقت دارد. اما كسانى كه گرفتار اين شبههها و وسوسهها شدهاند مىگويند: مَا نَدْرِى مَاالسَّاعَةُ إِنْ نَظُنُّ إِلاَّ ظَنّاً وَمَا نَحْنُ بِمُسْتَيْقِنِين[3]؛ ما نمىدانيم رستاخيز چيست؟ جز گمان نمىورزيم و ما يقين نداريم. اين قبيل افرادى كه در دنيا با دين و آيات الهى اينگونه برخورد كرده و پيوسته درصدد تشكيك و ايجاد ترديد در آن بودهاند، قرآن وضعيت آنان را در روز قيامت اينگونه توصيف مىنمايد: وَلَوْ تَرَى إِذْ وُقِفُوا عَلَى رَبِّهِمْ قَالَ أَلَيْسَ هَذَا بِالْحَقِّ قَالُوا بَلَى وَرَبِّنَا[4]؛ و اگر بنگرى هنگامى را كه در برابر پروردگارشان باز داشته مىشوند. [خدا]مىفرمايد آيا اين حق نيست؟ مىگويند: چرا، سوگند به پروردگارمان [كه حق است]. پروردگار به آنان مىفرمايد: قيامتى كه به آن باور نداشتيد و مىگفتيد معلوم نيست راست باشد، اكنون آيا راست است يا دروغ؟ و آنان در پاسخ مىگويند: قسم به پروردگارمان كه راست است. سپس به آنان گفته مىشود: فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْفُرُون؛ به [كيفر] آن كه كفر مىورزيديد، اين عذاب را بچشيد.
به هر حال، يكى ديگر از موارد كاربرد واژه حق، در مورد انشائيات و گزارههاى انشايى