اسم الکتاب : نظريه سياسي اسلام المؤلف : مصباح یزدی، محمد تقی الجزء : 1 صفحة : 65
بر اساس آنچه ذكر شد، آن طرحى كه بر اساس آن مسائل دينى از مسائل دنيايى جدا مىشود و مسائل دين تنها در ارتباط با خدا و آخرت قرار مىگيرد و از حوزه مسائل دنيايى خارج مىگردد؛ يعنى بخشى از امور و مسائل به دانشمندان و سياستمداران وانهاده مىشود و بخشى از مسائل به دينداران، بسيار ناروا و نادرست است و به هيچ وجه با بينش اسلامى سازگارى ندارد و آن زندگى كه اسلام براى انسان در نظر دارد، آن جهانبينى كه اسلام ارائه مىكند و ما را به آن دعوت كرده با اين طرز تفكر سازگار نيست. بگذريم از اين كه اصولاً كسانى كه چنين حرفهايى مىزنند، نه اعتقادى به خدا دارند و نه به قيامت؛ سخن آنان تنها براى اين است كه دينداران را از صحنه خارج كنند. ولى ما كارى به عقيده شخصى آنها نداريم و سخنمان اين است كه طرح جداسازى مسائل دنيايى از مسائل دينى و خارج كردن مسائل دنيايى از قلمرو دين در نهايت به انكار اسلام منجر مىشود و نتيجه ديگرى ندارد. چنانكه گفتيم هيچ رفتارى نيست كه در سعادت و يا شقاوت ما تاثير نداشته باشد، پس بايد بپذيريم كه دين مىتواند درباره همه مسائل زندگى ما نظر دهد و وجه ارزشى آن را بيان كند؛ همانگونه كه پيامبر فرمود:
«ما من شىءٍ يقرّبكم الى الجنّة و يباعدكم عن النّار الاّ و قد امرتكم به و ما من شىءيقرّبكم من النّار و يباعدكم من الجنّة الاّ و قد نهيتكم عنه.»[1]
نيست چيزى كه شما را به بهشت نزديك كند و از جهنم دور گرداند، مگر آن كه منشما را به آن فرمان دادم؛ و نيست چيزى كه شما را به جهنم نزديك كند و از بهشتدور گرداند، مگر آن كه شما را از آن بازداشتم.
در بينش اسلامى، سعادتى بدون بهشتى شدن معنا ندارد و شقاوتى كه فرجام آن آتش جهنم نباشد وجود ندارد:
با توجه به فرموده پيامبر فرضيه ديگرى نيز باطل شد و آن اين كه كسى بگويد: درست است كه دين مىتواند رفتارهاى ارزشى را بيان كند و بگويد چه حلال است و چه حرام، ولى بخشى از